امنیت کشور
در سراسر دورهٔ قاجارها ناامنی همهٔ ایران را فرا گرفته بود. پادشاهان صفوی پس از جانفشانیهای بسیار ایران را که در نتیجهٔ ضعف تیموریان از هم گسیخته بود دوباره استقلال بخشیدند و باهم تألیف و ترکیب کردند و ناچار دست عناصر فتنهجوی و ماجریجوی کوتاه شده بود. مخصوصاً در سلطنت شاه عباس اول امنیت کامل در ایران فراهم شده و تجارت و صنعت رونق کامل داشت. پس از وی اندکاندک صفویان ناتوان شدند و از گوشه و کنار سرکشان برخاستند و منتهی بفتنهٔ افغان شد و یکی از سیاهترین روزهای تاریخ در ایران پیش آمد. نادر شاه دوباره امنیتی فراهم ساخت و سرکشان را بجای خود نشاند اما دورهٔ فرمانروایی وی چندان نکشید و پس ازو دورهٔ پریشانی روی داد و کریم خان زند نتوانست همهٔ ایران را فرمانبردار خود کند. افغانستان از ایران جدا شد و بازماندگان نادرشاه خراسان را از دست ندادند و در نواحی دیگر گاهگاه سرکشانی برمیخاستند از آن جمله قاجارها بودند. روی هم رفته دورهٔ کریم خان دورهٔ آسایش و امنیت کامل نبود. پس از کریم خان اوضاع وخیمتر شد و در دورهٔ صدو سی و چهار سالهٔ استیلای قاجارها هرگز ایران از امنیت برخوردار نشد.
درین دوره گذشته از چادرنشینان مسلح و راهزنانی که جان و مال مردم راهگذر از تاخت و تازهای ایشان در امان نبودهاست چند بار که پادشاهی از میان رفته مدعیانی برمیخاستهاند و جنگهای داخلی درمیگرفتهاست. چنانکه پس از مرگ فتحعلی شاه و محمد شاه مدتی در میان مدعیان کشمکشی بر پا بودهاست. ذکر ناامنیها و جنگهای داخلی که سراسر تاریخ قاجارها را فرا گرفتهاست در خور کتاب بزرگیست و من تنها بحوادث پایان این دوره تا ۱۲۹۹ قناعت میکنم.
درین دوره قوهٔ حاکمه و دولت مرکزی تنها بر قلمرو محدودی در اطراف تهران فرمانروایی داشت و در هر ناحیهای سرکشانی بودند که ذکر ایشان پس ازین خواهد آمد. چنانکه سابقاً باختصار اشاره کردم خوزستان که در زمانهای قدیم یکی از آبادترین نواحی ایران و سرزمین زرخیزی بود در نتیجهٔ ناتوانی دولت یکی از ویرانترین ولایات ایران شده بود و منابع ثروت و کشاورزی آن از کار افتاده بود. چادرنشینان عرب مانند بنیطرف و بنیکعب از سالیان دراز در آنجا رخنه کرده بودند و تقریباً در مدت سی سال این سرزمین تاریخی از ایران جدا بود و از حکومت مرکزی پیروی نمیکرد و حتی شیخ خزعل که دم از استقلال میزد مالیات را بنفع خود میگرفت و با بیگانگان روابط شخصی داشت.