برگه:Tarikh-shhryary-shahnshah-rza-shah-phlvy.pdf/۲۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بلوچستان ظاهراً از نواحی ایران بود اما در سراسر دورهٔ قاجارها ناحیهٔ مستقلی بشمار می‌رفت و هیچ مأموری از مرکز بآنجا راه نیافته بود و چادرنشینان بلوچ نیز خودسر و مستقل بودند و از تاخت و تاز و راهزنی باک نداشتند.

سرزمین فارس هم که مرکز تمدن قدیم ایران و زادگاه هخامنشیان و ساسانیان بود نیز بیشتر گرفتار پریشانی و ناامنی بود زیرا که طوایف مختلف از چند نژاد پیوسته در آنجا با یک‌دیگر در زد و خورد بودند و از کشتار و تاراج مردم فارس خودداری نمی‌کردند چنان‌که طوایف قشقایی از یک‌سو و قبایل ممسنی و کوه‌گیلویه و دشتی و دشتستان و تنگستان و ایلات خمسه از سوی دیگر نه‌تنها با یک‌دیگر زدوخورد می‌کردند بلکه مزاحم زندگی مردم آبادیها نیز می‌شدند.

کرمان هم هرچند ظاهراً یکی از آرامترین نواحی ایران بشمار می‌رفت طوایف مختلف بلوچ و ترک نیز در آنجا چادرنشین بودند و بیشتر وسایل ناامنی را فراهم می‌ساختند و بکشاورزان و پیشه‌وران زیانهای بسیار می‌رساندند.

حتی در نواحی مرکزی ایران در گوشه و کنار چادرنشینان مسلح دیگر بودند که آسایش و امنیت را از میان می‌بردند و ایشان نیز براهزنی روزگار می‌گذراندند چنان‌که طوایف بختیاری از اطراف اصفهان گرفته تا خوزستان و لرستان همه‌جا راهزنی و غارتگری می‌کردند. از طرف دیگر طوایف خلج در ناحیهٔ ساوه و زرند و قم نیز تاخت و تاز می‌کردند و گروه‌هایی از طوایف عرب و شاهسون و کرد و غیره تا اطراف تهران و نواحی شهریار و ورامین و خوار و ساوجبلاغ می‌آمدند و در ضمن آنکه بسردسیر و گرمسیر می‌رفتند در سر راه از راهزنی خودداری نداشتند.

بدین‌گونه می‌توان گفت در آن روزگار ایران کشوری بود که در هر گوشهٔ آن چادرنشینان مسلح و راهزن امنیت و آسایش را دستخوش تاخت و تازهای خود می‌کردند و پیوسته ازین سو بآن سو می‌رفتند چنان‌که مردم آبادیها و کشاورزان هرگز از دستبردهای ایشان در امان نبودند و بسیاری از روستاهای کشور دوچار این غارتگریها می‌شدند بطوری که بیشتر از آنها قلعه و حصار داشتند تا از دستبرد راهزنان در امان بمانند. در هر راهنی که مردم آمدورفت داشتند در سر گردنه‌ها و پیچ و خمها در تاریکی شب راهزنان در کمین بودند و نه‌تنها تاراج و کشتار می‌کردند بلکه زن و بچه را باسیری می‌بردند و تا مدتی بساط برده‌فروشی در نواحی مختلف گسترده بود. بیشتر مأموران و کارگزاران دولت و ادارات و بنگاه‌های بازرگانی و صنعتی و اقتصادی داخلی و حتی خارجی چاره جز آن نداشتند که بایشان باج بدهند تا بهمان قناعت کنند و دست از تاراج بکشند. اگر آماری از کسانی که بدست این راهزنان کشته شده‌اند برداشته بودند معلوم می‌شد که کشتار ایشان کمتر از کشتار بیماریهای واگیر نبوده و چنان می‌نماید که درین مدت سراسر کشور گرفتار این بلای جانکاه بوده که کمتر از وبا و طاعون و هر بیماری دیگر نبوده‌است.

چنان‌که سابقاً هم اشاره کردم بیشتر از این چادرنشینان راهزن و تاراجگر را عناصر بیگانه نیرو می‌دادند و حتی آشکار اسلحه و مهمات بایشان می‌دادند و گاهی

۲۱