برگه:Tarikh-shhryary-shahnshah-rza-shah-phlvy.pdf/۲۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

درباری تشکیل داده بود و چنان دعوی استقلال داشت که مالیات را از مردم خوزستان بنام خود می‌گرفت و مانند پادشاهان عرب سواحل و جزایر خلیج فارس عنوان «شیخ محمره» یعنی عنوان سلطنت برای خود قائل بود. این ناحیه نیز پس از لشکرکشی که شاهنشاه خود در آن شرکت داشت دوباره بایران ملحق گشت و پس از سی سال سرزمین خوزستان تابع حکومت مرکزی شد.

پس از آن واقعه متوجه سرزمین گیلان و رفع غائلهٔ جنگلیان شدند زیرا که از اواسط جنگ جهانی اول و مقارن انقلاب روسیه میرزا کوچک خان در گیلان گروهی را مسلح کرده و تدریجاً سراسر آن ناحیه را فرمان‌بردار خود کرده و رابطهٔ آن سرزمین با طهران مدتها گسیخته بود و جنگلیان حکومت مستقلی تشکیل داده و کم‌کم شهر رشت را نیز گرفته بودند و سپس در آنجا حکومت انقلابی و شوروی با وزارت‌خانه‌های مستقل تشکیل داده بودند و نزدیک بهفت سال این ناحیه از ایران پیوسته در حال پریشانی و آشفتگی بود و چنان‌که پیش ازین اشاره رفت حتی سرحد خود را در منجیل در آغاز خاک گیلان معین کرده بودند و رفت و آمد مردم بسته باجازهٔ ایشان بود. پریشانی این ناحیه بجایی رسید که چون حکومت انقلابی در رشت بکار آغاز کرد جمعی کثیر از مردم گیلان بقزوین و تهران مهاجرت کردند و با کمال پریشانی و سرگردانی از زادگاه خود دور شدند و حتی عده‌ای پیاده این راه دراز را تا تهران پیمودند و حکومت انقلابی دارایی ایشان را ضبط کرد. شاهنشاه فرماندهی سپاهیانی را که مأمور آرامش گیلان شده بودند خود بعهده گرفت و در اندک مدتی این فتنه نیز فرونشست.

سپس بامنیت آذربایجان همت گماشتند زیرا که در آن ایالت از دیرباز پیشامدهای ناگوار روی می‌داد و پس از اعلان مشروطیت دیگر آذربایجان روز خوش ندید: چندی شاهسونها و صمدخان شجاع‌الدوله در تبریز فرمانروایی کرده بودند و سپاهیان روسیهٔ تساری ببهانهٔ حفظ منافع اتباع خود در نواحی مختلف آن سرزمین جای گرفتند و از کشتار کسانیکه ایشان را مخالف خود می‌دانستند نیز دریغ نداشتند. سپس در جنگ جهانی اول طوایف مختلف ترک و کرد و آسوری و لشکریان روسیه و عثمانی در نواحی مختلف آذربایجان در زد و خورد بودند و از آن جمله هر یک بنوبت شهر ارومیه (رضائیه) را قتل و غارت کردند. سپس قیام شیخ محمد خیابانی و دعوی استقلال آذربایجان روی داد چنان‌که آن ایالت را از ایران جدا دانستند و دولت مستقلی بنام «آزادیستان» در تبریز تشکیل دادند و هیچ رابطه با حکومت مرکزی نداشتند. چنان‌که پیش ازین نیز اشاره رفت پس از آن ابوالقاسم لاهوتی در تبریز قیام کرد و پس از دفع وی باز امنیت در سراسر آذربایجان برقرار نشد، چنان‌که سرکشانی چند مانند اسمعیل سمیتقو و اقبال‌السلطنه ماکویی و دیگران باقی مانده بودند و تا تیرماه ۱۳۰۹ که سمیتقو دستگیر شد ناامنی در آذربایجان فرمانروا بود و سرانجام آن ناحیه نیز امنیت یافت.

پس از آن بامنیت لرستان پرداختند. این ناحیه نیز از سالیان دراز پناهگاه چادرنشینان مسلح و دزدان و راهزنان بود و در سراسر دورهٔ استیلای قاجارها کمتر می‌شد که فرمان‌بردار حکومت مرکزی باشد و بهمین جهت کسی را جرات آن نبود که از آنجا بگذرد. طوایف بیابان‌گرد لرهای پشت‌کوه که بچندین طایفهٔ مختلف تقسیم

۲۴