برگه:Tarikh-shhryary-shahnshah-rza-shah-phlvy.pdf/۴۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اصلاحات قضایی

در دورهٔ استیلای قاجارها بر ایران عدالت در ایران چنان نایاب بود و مردم کشور چنان در آرزوی عدالت بودند که چون اندکی بیدار شدند و بحقوق خود پی بردند در روزهای نخستین انقلاب خواستار «عدالت‌خانه» بودند و پیش از آنکه بفواید حکومت مشروطه پی ببرند درخواستی جز عدالت نداشتند.

در زمان هخامنشیان که دولت ایران متمدن‌ترین دولت آنروزگار بود همواره پادشاهان بزرگ ایران بدادپروری معروف بودند و با رعایای شاهنشاهی پهناور خود که قسمت عمده از دنیای آن روز را فرا می‌گرفت با کمال عدل و داد رفتار می‌کردند. در دورهٔ ساسانیان نیز توجه خاصی نسبت بدادگستری و داوری داشته‌اند و مؤبدان که طبقهٔ تحصیل‌کردهٔ کشور را تشکیل می‌دادند مامور رسیدگی بشکایتهای مردم و انتشار عدالت بودند. از اسنادی که از دورهٔ ساسانیان باقی‌مانده کارنامهٔ اردشیر بابکان و کارنامهٔ خسرونوشین‌روانست و در آنها همه جا بدادخواهی توصیه کرده‌اند. حتی در دورهٔ اسلامی خلفای عباسی اصول عدالت قضاوت را از ایرانیان تقلید کردند. در دوره‌های اسلامی نیز پادشاهـان ایـران بعدالت‌پروری و انصاف معروف بوده‌اند و برخی ازیشان خود در روزهای معینی در جاهای عمومی مجلـس مظالم تشکیل می‌دادند و مردم مستقیماً بایشان رجـوع می کردند و دادخواهی می‌کردند. داستانهای بسیار درین زمینه در کتابها هست از آن جمله نوشته‌اند که امیر اسمعیل سامانی در زمستان و برف و سرما در میدان عمومی می‌ایستاد و دادخواهان باو رجوع میکردند. حتی از کسانی که بیشتر اوقات خود را در جنگها می‌گذراندند مانند محمود غزنوی توجه بعدالت را نقل کرده‌اند. وزیران بزرگ ایران مانند ابوالفضل بلعمی و عمیدالملک کندری و نظام‌الملک طوسی درین زمینه توجه خاصی داشته‌اند. سخن‌سرایان بزرگ ایران همه در آثار خود پادشاهان و کارگشایان را بدادگستری تشویق کرده‌اند و حتی پادشاهان مغول را که بیگانه بوده‌اند بدین کار برانگیخته‌اند.

در زمان صفویه سازمان وسیعی در ایران بوده و روحانیان را بدرجات و مناصب چند تقسیم کرده بودند و در هر ناحیه یک عده قاضی و مفتی مامور رسیدگی بنیازمندیهای مردم و رفع ظلم و بیداد بودند. پس از ضعف صفویه در دورهٔ آشفتگی که نزدیک دویست سال کشید کم‌کم این اصول قدیمی متروک شد و روحانیان از اختیارات خود بهره‌جویی کردند و همهٔ کوشش خود را بجلب نفع خود متوجه ساختند و احکام ناسخ و منسوخ و تجاوز بحقوق مردم دامنهٔ وسیع یافت و کار بجایی

رسید که پیش از دورهٔ مشروطیت اگر هم از دستبرد کارگزاران دیوان چیزی برای

۴۰