برگه:Tarikh-shhryary-shahnshah-rza-shah-phlvy.pdf/۵۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

که با چنین وضعی عدالت در میان نبود و تنها بهانه‌ای بود که مردم ناتوان و بی‌کس را محکوم کنند چنانکه در آن موقع این گونه مردم همیشه می‌گفتند «عدلیه برای ما بیچارگانست».

وضع محاکم باندازه‌ای ننگین بود که مکرر مرافعات بیست ساله و بیست و پنج ساله پیش آمده است، یعنی در مدت بیست سال و بیست و پنج سال قضاة نتوانسته‌اند و یا نخواسته‌اند و جرات نکرده‌اند تکلیف را معلوم کنند و رای خود را بدهند. در آن زمان در روزنامها مردم مکرر از دادگستری می‌نالیدند و اعلان منتشر می‌کردند و مرافعات و ادعاهای خود را در روزنامه درج می‌کردند. از آن جمله در آن دوره برخی مرافعات بود که حکم تاریخ را پیدا کرده بود و از بس در روزنامها و محافل از آن بحث کرده بودند و بر سر بازارها طرح کرده بودند جزو مسایل دولتی و سیاست کشور شده بود مانند موضوع شرکت عمومی یا موضوع ممسنی و جزیرهٔ هرمز و معادن خاک سرخ و مالکیت برخی از املاک که حتی سبب عزل و نصب وزرا و یا بر سر کار آمدن و از کار افتادن دولتها می‌شد و کتابها و رساله‌های متعدد دربارهٔ آنها چاپ کرده‌اند. کار عدلیه باندازه‌ای تباه شده بود که همهٔ ماجری‌جویان و هوچیان معروف آن زمان و گوش‌بران و کلاه‌برداران یا مدعی بودند و یا وکیل مرافعه و یا کارچاق‌کن دادگستری و راستی‌کار بجایی رسیده بود که هرکس نمی‌توانست سرگردنه را بگیرد و دل و جرات این کار را نداشت در عدلیه دست و پا پی برای خود می‌کرد و مردم برای این‌گونه وکیلان دادگستری اصلاحی وضع کرده بودند و ایشان را «شرخر» می‌نامیدند. · وضع محاکمات جنایی از محاکمات حقوقی هم ننگین‌تر بود. می‌توان گفت درین دوره محاکمات جنایی اصلا وجود نداشت و نه تنها دزدان و راهزنان و اشرار معروف در کار خود کاملا آزاد بودند و در سراسر این دوره یک دزد و راهزن را محاکمه نکردند بلکه هر مفرض و ماجری‌جویی نیز در کار خود آزاد بود. درین دوره بارها کمیته‌های ترور و آدم‌کشی در شهرهای مختلف در روز روشن تنها بهوی و هوس این و آن مردم را کشته‌اند و تاریخ این دوره پرازین گونه وقایع ناگوارست و هرگز درصدد کشف آن برنیامده‌اند و گاهی ماموران شهربانی نیز با آنها همدست بوده‌اند. اگر هم اتفاقا کشف شده تازه کسی را بمجازات نرسانیده‌اند و بلکه برعکس بی‌اعتنایی و بی‌قیدی دولت این جنایت‌کاران را گستاخ‌تر کرده است. چنانکه در تمام این مدت تنها در سال اول مشروطیت یک دفعه یک محاکمه جنایی تشکیل شد و قاتلان فریدون زردشتی از بازرگانان تهران را محاکمه می‌کردند و گفتند که چون مقتول زردشتی و قاتل مسلمان بوده قصاص منحصر بآنست که قاتل را چوب ببندند و چند تازیانه بزنند. پس از آن دیگر در ایران پیش نیامد که جانی و قاتلی را مجازات کنند و چند تن را که بدار زدند برای پیشرفت مقاصد سیاسی بود یا کسانی بودند که در راهزنی‌های خود باجی را که می‌بایست نداده بودند.

بدین‌گونه اصلاح عدلیهٔ ایران و تاسیس دادگستری با اصول جدید و اصلاحات

۴۲