برگه:Tarikh-shhryary-shahnshah-rza-shah-phlvy.pdf/۶۰

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

باشند حق دارند بيك ديگر ملحق شوند و هیچ مانع اصلی و فرعی نباید در برابر این مقصود مقدس باشد . در ایران هم لازم بود فکر ملیت باین مصداق جدید که سابقه نداشت پرورش یابد و بنیاد ملیت ایران را بهمین اصول استوار کنند. برای پیشرفت این مقصود يك رشته اصلاحات اجتماعی در ایران شده است :مهم ترین آنها ایجاد حس وحدت درمیان ایرانیانست. شکی نیست که پیش ازین ایرانیان بواسطه نفاقی که در میانشان بود ملت واحدی را تشکیل نمی دادند. البته در ایران مردمی بودند که باصطلاح سیاسی برای امتیاز از ملل دیگر ایشان را ایرانی می نامیدند و ظاهرا تابع دولت واحدی بودند و چنانکه سابقا اشاره رفت استقلال گونه ای داشتند اما هیچ وحدت و اتحادی درمیان نبود و تنها مردم يك شهرباهم روابطی داشتند واهالی شهر دیگر را بیگانه می دانستند. بدین گونه در هر ناحیه مردمی منفرد و منزوی زندگی می کردند که بامردم نواحی دیگر مطلقاً رابطه و رفت و آمد نداشتند و تنها رابطه ایشان بايكديگر پایتخت بودکه اگر اتفاقا چند تن ازیشان برای کاری بپای تخت می رفتند دوسه روزی با مردم ناحیه دیگر روبرو می شدند. در نتیجه حکومت های ایلیاتی و ملوك الطوایف چند هزار ساله و تسلط بیگانگان در هر گوشه ای از ایران مردمی زندگی می کردند که از حیث معتقدات و لباس و زیان و حتی عادات و رسوم و اخلاق با مردم همسایه اندك شباهتی و نداشتند، بلکه بکلی بیگانه بودند و هیچ فکر ونفع مشترکی ایشان را بهم نمی پیوست، بلکه برعکس نفع هريك در ضرر دیگری بودو این گروه با آن گروه می جنگید و آنراغارت می کرد و این دسته آن دسته را می کشت و پیوسته در حال جنگ و تعرض نسبت بيك ديگر يا دفاع خود بودند. همه نیروهای روزمره ایشان صرف حفظ حقوق حیوانی خورد و خواب بود و هیچ فکر عالی بشری در میان نبود، یعنی مجال آنرا نمی کردند که باین افکار بپردازند. ناچار در آن زمان چنین ملتی را نمی شد ملت واحد بگویند و روح وحدت و یگانگی مطلق درمیان ایرانیان نبود و هردسته و گروهی دلسوزی و توجه نسبت بدسته و گروه دیگر نداشت و هرگز اندیشه حفظ منافع و دفع ضرر آنرا نمی کرد. بهمین جهت لازم بود وحدت و یگانگی در میان افراد مختلف و طوایف و قبایل گوناگون مردم ایران که همه از يكنژاد بودند و تنها اختلافات ظاهری و جزیی بسیار درمیانشان بود فراهم شود. درین راه برای رسیدن باین نتیجه قدمهای بلند در ایران برداشتند که هريك از آنها در حد خود بسیار مهم و بسیار مؤثر بوده است. یکی از آن اقدامات متحدالشکل کردن مردم و از میان بردن لباسهای گوناگون و رنگارنگ سابق بود که خود وسیله اختلاف ظاهری بشمار می رفت و همین سبب می شد که مردم خود را ازيك ديگر بیگانه میدانستند و می دیدند که باهم اتحاد و اتفاق ندارند. وسیله دیگر که بسیا راهمیت داشت شهر نشین کردن مردم چادرنشین بیابان گرد بود.گذشته از اهمیتی که این کار در امنیت کشور و در اقتصاد و آبادانی داشت در ایجاد روح وحدت و استوار کردن بنیادملیت ایران نیز اهمیت بسزایی داشته است. اصلاح اجتماعی مهم دیگری که در ایران شد ایجاد روح میهن پرستیست، البته وطن پرستی در دوره های قدیم تا دویست سال پیش بمصداق و مفهوم دیگری یعنی

۵۰