یکی از کارهای این زمان خواستن سه تن بلژیکی (که نوز و دو تن دیگر باشد)، و سپردن کارهای گمرکی بدست ایشانست. گمرک تا این زمان سامان درستی نمیداشت، و دولت آن را بکسانی باجاره میداد. ولی چون اینان آمدند ادارهای برای آن بشیوه اروپا بنیاد نهادند. این کار نیک بوده، ولی خواهیم دید که این بلژیکیان چه دشمنیها بایران کردند و چه زیانها رسانیدند. یکی از نامهای شوم در تاریخ ایران «نوز» را باید شمرد.
وامهای ایران در بهار سال ۱۲۷۸ (۱۳۱۷) امینالدوله از کار برخاست. و در تهران نمانده روانه گیلان گردید. و از اینسوی امینالسلطان از قم بتهران آمده و همچون پیش صدراعظم گردید (و گویا لقب اتابک را این زمان یافت)
در اینمیان گفتگوی گرفتن وامی در میان بود. شاه سخت بیپول گردیده، و از آنسوی چون بیمار بود پزشکان رفتن باروپا و شستوشو در آبهای کانی آنجا را پیشنهاد میکردند، و برای رفتن باین سفر هم نیاز بپول میداشت. چنانکه دیدیم این آهنگ از زمان امینالدوله پیدا شده و او میخواست از بلژیک یا یک دولت بییکسوی دیگری وام خواهد. ولی گویا نتوانسته و سرانجام گفتگو با دولت انگلیس میرفته که یکملیون و دویست هزار لیره وام دهند و گمرکهای جنوبی ایران در گرو آنان باشد. لیکن آنان دیر پاسخ دادهاند، و در این میان اتابک بروی کار آمده بود و او رو بسوی روسیان برگردانید، و بمیانجیگیری میرزا رضاخان ارفعالدوله که سفیر پترسبورگ بود کار را انجام داد. روسیان گمرکهای شمالی ایران را بگرو گرفتند و بیست و دو ملیون و نیم منات، با سودی صدی پنج، برای مدت هفتاد و پنجسال بایران دادند. با این شرط که از آن، وام بانک شاهنشاهی (پانصد هزار لیره تاوان امتیاز توتون و تنباکو) پرداخته شده، و ایران تا این وام روسی را باز نداده از هیچ دولت دیگری وام نگیرد.
این در سال ۱۹۰۰ میلادی (۱۲۷۸ و ۱۳۱۷) بوده، و در روزنامه رسمی که آگاهی آن را دادند چنین نوشتند که از آن پول وام بانگ