نشود انشاءالله تعالی الأحقر الجانی محمدکاظم الخراسانی الأحقر عبدالله مازندرانی هفتم جمادی الاولی
این تلگراف دروغ نیست. چنانکه پیش از این گفتیم، آخوند و حاجی شیخ، نخست بحاجی شیخفضلالله بدگمان نبوده از دور با این همراهی مینمودهاند، و این تلگراف از اینروست.
اینان در «لایحه»های خود از هر راه به باز گردانیدن مردم از مشروطه میکوشیدهاند. در همه جا مشروطه خواهان را «بابی» و «طبیعی» نامیده خواست ایشان را «آشکار گردانیدن کیش خود» یا «آزادی از بند دین» نشان میدادهاند. برای بر آغالیدن مردم عامی، آزادی و برابری را که بجهودان داده شده بود، بیاد آنان میاندازند و ببرخی دروغ های زشتی برمیخیزند. بیش از همه روزنامهنویسان را دنبال کرده گله میکردهاند، و سخنانیرا که ما هیچگاه در روزنامه های آنزمان تمییابیم بنام آنان مینوشتهاند. هر چیز تازهای را که از اروپا رسیده و در میان مردم رواج گرفته بود بیدینی نامیده ایراد میگرفتهاند.
از رویهمرفته اینها نیز پیداست که راه «شلتاق» و بهانه جویی میپیمودهاند و انگیزه کارشان بیش از همه سودجویی میبوده.
بهتر است خوانندگان برخی از آن لایحهها را ببینند و بخوانند تا بدانند چه چیزهایی میخواسته اند، و چه بهانههایی میگرفتهاند، و با چه عنوانهای پوچی در برابر کوششهای غیرتمندانه آزادیخواهان ایستادگی و کارشکنی نشان میداده اند. چون چنانکه گفتیم بسیاری از لایحهها را با خط خوش نستعلیق بیرون دادهاند – چند تا از اینها را با پیکره نشان میدهیم. (پ ۴۵، پ ۴۶، پ ۴۷) برخی دیگر را هم در جای خود خواهیم آورد.
جشن فرمان مشروطه در اینمیان چون روز چهاردهم جمادیالثانی که روز داده شدن فرمان مشروطه میبود نزدیک میشد، دارالشوری چنین نهاد که آن روز را بنام «روز نخست مشروطه» یکی از عیدها گرداند و در آن روز در همه شهرهای ایران جشن گرفته شود، و این نهادهٔ خود را با تلگراف بهمه جا آگاهی فرستاد.
در همه جا به بسیج جشن پرداختند. در خود تهران یک جشن بسیار باشکوه و بزرگی را بدیده گرفته، و از یکهفته پیش، انجمنها