پیش گرفت که گاهی تلگراف با نامه مینوشت. ولی از درون همچنان دشمن مشروطه میبود و خواهیم دید که سال دیگر که جنک میانه تبریز و محمد علیمیرزا میرفت او نیز سپاهی بر این شهر فرستاد.
چنانکه نوشتهایم فرمانفرما همان روزهایی که به تبریز رسید تلگرافی باقبالالسلطنه فرستاد، و چون آن تلگراف در خوی مانده باقبالالسلطنه نرسیده بود فرستادگان پس از رسیدن بآنجا تلگراف را نیز بوی فرستادند. او یک پاسخ درازی داد که گناه را بگردن خوییان انداخت و اینک در پایین آن تلگراف را میآوریم:
حضور مبارک نواب مستطاب اشرف والا شاهزاده اعظم فرمانفرما سردار کل روحی فداه تلگراف مبارک در سیم ماه شرف صدور یافته بود در نهم ماه زیارت گردید مذمت و ملامت فرموده بودند که چرا تا حال احوالات و وضع این سرحدات را معروض نکردهام اولا چطور میشود مثل نواب مستطاب اشرف والا روحی فداه شخص بزرک و محترم و سردار کل مملکت آذربایجان تشریف فرما بشوند چاکر یک اظهار انسانیتی نکرده احوالات سر حد را عرض نکنم مکرر از هر نقاط تفصیل عرض شده است مخابره را توقیف و پستخانهها را ضبط کردهاند دیگر از کجا بحضور مبارک برسد از آنوقت که نواب مستطاب اشرف والا روحی فداه از تهران خیال حرکت مملکت آذربایجان فرمودهاند تلگرافخانه و پستخانهها توقیف است آنهم محض این است عرایضجات چاکر بجاهای لازمه نرسد الحمدالله از سایهٔ دولت و ملت تردد آدمهای چاکر از همه جا مقطوع و ممنوع بوده استدعا دارم اول حکم این را بفرمایید در هیچ قانون در هیچ طریقه مسدود کردن راه عرایض مردم جایز نیست و ثانیا احوالات این صفحات از روی قاعده نیست که عرض شود و در عریضه تلگرافی هم گنجایش نمیکند همین قدر هست هرقدر از چاکران شکایت کرده اند همه را اهالی خوی کرده اند و شکایت هم مینمایند هیچیک از حرفهای آنان نه اصل دارد و نه فرع در حالیه دنیا با چاکر مدعی شده است جهت آنرا هم نفهمیده ام که چرا مدعیگری میکنند و بچه جهت میخواهند ماکو را خراب نمایند اهالی خوی یکسالست بچاکران پیچیدگی دارند دست نمیکشند گاه به نمک خوارگان صد ساله محرک شده