برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۱۵۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۵۷ —

بفرستند و باینواسطه بلاغت و فلسفهٔ یونانی نزد رومیان شیوع یافت. هرچند رومیان بنا بر مسطورات فوق آداب و صنایع و هنرهای یونانیان را قبول کرده و در هر امر تقلید ایشانرا نمودند مهعذا در باب موسیقی و رقص چندان پیروی رسم یونانی را نکردند و اشتغال باین فنون را شایستهٔ مردمان دینشان ندانسته لایق اشخاص مقلد و مسخره پنداشتند.

( تغییر اخلاق رومیها ) رفتار رومیان قدیم همه مبنی بر این بود که هرچه آبا و اجداد ایشان میکرده همان کار را باید بکنند و تمام عمر ایشان بکار و جنگ و صرفه‌جوئی و امساک مبگذشت و بنابرین زندگانی یکسان صعب خالی از نشاط و فرحی داشتند. آنچه در نظرشان مرغوب و پسندیده بود قناعت و صرفه‌جوئی و متانت و مناعت بود. منتهای همت ایشان این بود که سردار با قساوت و امیر با مناعتی باشند و بطور روستائی و دهقانی زندگی کنند و مطابق همین اعتقاد از رجال قدیم خود با کمال اعجاب حکایتها میکردند از قبیل قصهٔ سنسیناتوس که سابقاً مذکور شده و حکایتیکه ذیلا نقل می‌نمائیم:

میگفتند سردار موسوم به کوریوس دانتاتوس[۱] بعد از آنکه سامنیتها را مغلوب کرد آن طائفه نزد او سفرا فرستادند که او را بالنسبه بخود بر سر شفقت آورند. چون بحضور او رفتند سردار


  1. Curius Dentatus