فردای آنروز که موقع انتخاب وکیلالرعایا بود تیبریوس به کاپیتل رفت و مردم دربارهٔ او شروع برأی دادن نمودند لکن بعضی فریاد برآوردند یکنفر نباید دو دفعه وکیل شود. همهمه بلند شد و کار بزد و خورد کشید. در این ضمن برای تیبریوس خبر آوردند که نجبا جماعتی از بندگان و خدام را برای قتل تو مسلح کردهاند. او این خبر را بکسانی که نزدیک او بودند اظهار داشت و برای اینکه اشخاص دور هم ملتفت شوند اشاره بسر خود کرد یعنی دشمنان من مبخواهند سر مرا بباد دهند. بعضی که این اشاره را دیدند نزد سناتورها رفته گفتند تیبریوس بمردم میگوید تاج بر سر من بگذارید و مرا سلطان بخوانید. آنگاه یکی از نجبا موسوم به سیپیون نازیکا[۱] به کنسول گفت باید بروی این ظالم را بقتل برسانی. کنسول گفت من کسی را بی محاکمه نخواهم کشت لهذا سیسیون برخاسته فریاد زد اکنون که کنسول بملت و جمهوری خیانت میکند هر کس مقید بحفظ قوانین است دنبال من بیاید. پس بالای کاپیتل رفت و سناتورها هم او را پیروی کردند و در بین راه هرچه تیر و تخته یافتند بدست گرفتند. جمعی از بندگان هم چوب بدست همراه ایشان بودند. تیبریوس چون این حالت بدید خواست فرار کند پایش لغزیده افتاد. یکی از سناتورها چوبی بسر او زده هلاکش ساخت. سیصد نفر
- ↑ Scipion Nasica