و سیمی هم زخم خورد و چون دید قوهٔ مقاومت طرف مقابل را ندارد حیله کرده فرار نمود. کوریاسها او را دنبال کردند و باین واسطه بین ایشان تفرقه افتاد. آنگاه هراس برگشته با یکی یکی ایشان برابری کرد و هرسه را بقتل رسانید و اسلحهٔ ایشان را ضبط نمود. چون بروم آمد دید خواهرش زاری میکند و نامزد خویش را مطالبه مینماید. از ضعف نفس او غضبناک شده خواهر را هم بهلاکت رسانید و گفت اینست جزای کسیکه بر مرگ دشمن زاری کند. مردم روم میخواستند هراس را بقصاص خواهرش بکشند. بدرش درخواست کرد که همین یک پسر برای من مانده در عوض خدمتی که بوطن کرده از خون او درگذرید. قبول کردند و نتیجه این شد که مردم الب مغلوب و تابع رومیها گردیدند و بعدها چون بعهدی که با تولوس هستیلیوس کرده بودند وفا ننمودند آن پادشاه رئیس ایشانرا کشته واداشت شهر الب را هم خراب کردند.
( انکوس مارسیوس )[۱] این شخص پادشاه چهارم روم بوده با اقوام لاتن جنگها کرده چند شهر از ایشان گرفته خاک روم را تا دریا بسط داده و در مصب رود تیبر بندری ساخت موسوم به استی[۲] و پلی از چوب روی رودخانه بنا نمود و بالای تپهٔ ژانیکول[۳] که در ساحل یمین تیبر واقع است برای جلوگیری