از حملات اتروسکها قلعهای برپا کرد.
( تارکن قدیم )[۱] پادشاه پنجم روم را باین اسم خوانده و گفتهاند از اهل اتروری بود و زوجهای داشت مسماة به تاناکیل[۲] که در غیبگوئی ماهر بود و او را وادار کرد از ولایت خویش به روم مهاجرت کند. چون نزدیک آن شهر رسیدند عقابی بالای سر تارکن آمده کلاه از سرش برداشت و قدری بالای سر او پرواز کرد و باز کلاه را بر سر او گذاشت. تاناکیل بشوهر گفت این واقعه دلیل است بر اینکه تو سلطان خواهی شد. بعد از آنکه بروم رسیدند انکوس مارسیوس به تارکن وثوق پیدا کرد و هنگام مرگ پسر خویش را باو سپرد. چون تارکن با مردم خوب رفتار کرده او را دوست میداشتند خود او را بسلطنت قبول نمودند و او شهر روم را زینت کرد و طریقهٔ سلاطین اتروسک و لباس ارغوانی و علائم سلطنتی و تاج و تخت عاج و عصای سر عقاب ایشان را اختیار نمود و اکثر عقاید و آداب اتروسکها که در میان مردم روم شایع بود منسوب باو میدانستند.
( سرویوس تولیوس )[۳] این پادشاه را میگفتند بنده و بندهزاده بوده. تاناکیل زوجهٔ تارکن در جبین او آثار و علائم بزرگی دیده و باینواسطه او را داماد خود کرده بود و بعد از مرگ شوهرش اسباب سلطنت او را فراهم آورد و او دو دختر خود را