صبور و شجاع و باعزم بودند. احترام خداوندان و اجداد و رعایت جانب وطن و خانواده و تمکین و اطاعت قانون و نظم را تکلیف دینی خود میدانستند. در هر خانواده پدر صاحب اختیار مطلق بود و زن و بچه و خدام و کلیانها نسبت باو اطاعت صرف داشتند و او را مانند نبی فرض میکردند و در مقابل او خود را نه دارای جان میدانستند نه صاحب مال و اختیار و بنا بر صفات مذکوره مدت زمانی ملت روم از فساد وانحطاط محفوظ ماند بلکه روز بروز قوت گرفت و ترقی کرد و بر سایر ملل و اقوام تفوق یافت چنانکه ذکر خواهیم نمود.
اما شهر روم ابتدا آبادی مختصری بود بالای کوه پالاتن. متدرجاً بسط پیدا کرد و رومیها روی تپههای مجاور و درههای بین آنها نیز خانه ساختند و در مواقع مختلفه حصارهای متعدده اطراف آبادیهای تازه کشیدند و حصار آخری را که از همه وسیعتر بود منسوب به سرویوس تولیوس سلطان ششم که در فوق ذکر او را کردهایم مینمودند و آن دیواری بود تقریباً بقطر جهار ذرع و ارتفاع پانزده ذرع و بر تمام هفت تپهای که در آن محل نزدیک یکدیگر واقع است احاطه داشت و از طرفین برود تییر منتهی میشد و رودخانهٔ مذکور از طرف مغرب برای آن شهر حصاری طبیعی بود و بمناسبت تپههای سابقالذکر شهر روم را شهر