مبتلا بحملات قبایل نگردید.
هادرین در امور مراقبت تامه داشت و شخصاً بعرض همهکس میرسید. در کار حکام تفتیش میکرد و بعضی از ایشانرا که تعدی میکردند محکوم بقتل ساخت و میگفت من میخواهم دولت را طوری اداره کنم که ببینند ملک من نیست بلکه ملک ملت است. روزی زنی در کوچه جلو او را گرفت که عرضی بکند هادرین گفت حالا وقت ندارم زن گفت بس برای چه امپراطور هستی؟ هادرین متنبه شد بمطالب ار رسیدگی کرد. در امور زندگانی خیلی ساده حرکت میکرد و تجمل و تشریفاتی برای خود قرار نمیداد. بممالک یونان و زبان و آداب و صنایع و علم یونانی میل داشت چنانکه دشمنانش او را بونانی میخواندند.
هرچند مایل بجنگ نبود لکن بداشتن افواج خوب منظم قید داشت و شخصاً در امور آنها رسیدگی میکرد و صاحبمنصبان را از عیش و عشرت باز میداشت و سربازان را بمشق و حرکات نظامی مجبور میکرد و در اردوها خود مثل سایر لشکریان بسر میبرد و تحمل همان ریاضتها و رنج و تعبها را میکرد. مرضی را طرف توجه و تفقد قرار میداد کسانی را که از قدیم خدمت کرده بودند ارتقاء رتبه میبخشید و همه نسبت باو محبت و علاقهٔ کامل داشتند و هیچوقت درصدد مخالفت او برنیامدند.