عربی اسقف و در فرانسه اوک[۱] شده و امروز در میان ما خلیفه مصطلح است زیرا که در واقع خلیفه و جانشین حواریون محسوب میشود و آن زمان خلیفه هم بر مدیران ریاست داشت هم رئیس انجمن کشیشها بود. بعبارة اخری کلیهٔ امور مجمع عیسویان با او بود و سمت نمایندگی مجمع را هم داشت.
هر بلدی کشیشها و مدیرها و یک نفر اسقف یا خلیفه داشت و چون شهر روم پایتخت دولت و معظمترین بلاد بود و اسقف آن شهر خلیفهٔ پطرس[۲] که بزرگترین حواریون عیسی است محسوب میشد لهذا خلیفهٔ شهر روم از سایر خلفا محترم و معتبرتر بود.
کشیشهای دین مسیح در بدو امر هرکدام بجهت معاش خود حرفهای داشتند. بعضی چوپانی میکردند، برخی نساجی یا کارهای دیگر و با سایر مردم تفاوتی نداشتند لکن کمکم مؤمنین رعایت حال ایشان را لازم دانستند. در مجامع ایشان را مقدم داشتند و احترام گذاشتند تا آنجا که طبقهای جداگانه از طبقات ناس شدند و در نظر مردم نسبت بخداوند اختصاص و تقرب خاص یافتند چنانکه برای کلیهٔ آن جماعت اسم مخصوص وضع شد که معنی آن مهم خداوند[۳] میباشد و حال آنکه سایر مومنین را رعایا[۴] نامیدند.