اما این امپراطور با تمام صفات حسنه قدرت و کفایتی را که در آن دوره برای سلطنت لازم بود نداشت و نتوانست از لشکریان جلوگیری نماید چنانکه مدت سه روز با مردم زدوخورد کردند و خانهها را آتش زدند و وقت دیگر طغیان کرده رئیس خود را کشتند.
انقراض دولت اشکانی و استقرار سلسلهٔ ساسانی در ایران در زمان این امپراطور واقع شد و اردشیر بابکان مؤسس آن سلسله در خیال بود که مانند سلاطین قدیم ایران دارای تمام آسیای غربی باشد و بنابراین میبایست بینالنهرین و آسیای صغیر سوریه را هم از رومیها بگیرد لهدا بطرف بینالنهرین لشکر کشید و الکساندر سور هم بجلوگیری او آمد و زدوخورد واقع شد. امپراطور روم مغلوب گردید لکن اردشیر از آن خیالات منصرف شد.
بعد از این واقعه قبایل ژرمن در حدود رود رن بنای تجاوزات گذاشتند. الکساندر سور ناچار بدان جانب شتافت و درصدد رفع این غائله بود لکن لشکریان خود او عصیان کردند و در آن معرکه امپراطور بقتل رسید (سنه ۲۳۵).
چون مادرهای هلیوگابال و الکساندر سور از اهل سوریه بودند این دو امپراطور معروف به امپراطورهای سوریهای (سریانی) میباشند چنانکه سپتیم سور و پسرش کاراکالا امپراطوران افریقائی هستند چون از اهل افریقا بودهاند.