هر آدمی را هم در تحت حراست ملکی میدانستند بلکه برای هر یک از جزئیات امور زندگانی یک ملک فرض میکردند.
صفات و حالات و اسامی واژه ناخوانا را هم شخصیت داده برتبهٔ الوهیت میرسانیدند و پرستش مینمودند مثلا صلح و فتح و ایمان و امید و وفاق و تدین نیز ارباب انواع داشتند و محترمترین این قسم ارباب انواع بخت و طالع بود.
رومیها برای ارباب انواع خویش شکلی تصویر نمیکردند و در اوایل امر مانند یونانیها بت نداشتند و شاید که آنها را شبیه بانسان هم فرض نمیکردند و میان ایشان مناکحت و مزاوجت و اجتماع و معاشرت و وقایع زندگانی نیز قائل نبودند فقط آنها را ظهور و بروز قوهٔ الهی غیرمعلومی میدانستند و بنابراین مثل یونانیها برای خداوندان خود تاریخ و شجرهٔ نسب و اشکال انسانی ذکر نمیکردند لکن از همان عهد قدیم بعضی عقاید و آداب اقوام مجاورهٔ خود یعنی اتروسکها و بخصوص یونانیها را اخذ کردند و به پرستش بعضی از ارباب انواع یونانی از قبیل اپلن[۱] و هرکول[۲] و کاستر[۳] و پلوکس[۴] نیز پرداختند و کمکم برای خداوندان خود مجسمهها درست کردند و آنها را پرستیدند بعبارة اخری بتپرست شدند و متدرجاً هر یک از ارباب انواع خود را با یکی از ارباب انواع یونانی تطبیق نموده آنها را عین