متبرک ببرند و سر او را بند ببندند و گلولهای از خمیر به پیشانی او بگذارند و زیر آسمان او را ذبح کنند بعد جربی و استخوان او را در مکان متبرک که عبارت از تپهای خاکی زیر آسمان بوده آتش بزنند و گوشت او را بمصرف خوراک برسانند و غالباً همراه قربانی دعائی میخواندند و آن نه محض اظهار خلوص و ارادت و برای تزکیه و تهذیب نفس بلکه برای توقع و در خواست مطلبی بود و در این معامله زرنگی بکار بردن و طرف مقابل را مغبون کردن هم جایز بود و البته هر نوع توقعی را باید از ربالنوع مخصوصی کرد و هر کسی هم مکلف بنوعی از توقع است. افراد ناس بجهت امور شخصی خود قربانی و دعا میکردند. دولت روم برای پیشرفت امور دولت روم قربانی و دعا میکرد و بهیچیک از اعمال مهمهٔ دولتی از قبیل جنگ و صلح و بنای عمارات جرأت اقدام نمیکردند مگر اینکه تشریفات مذهبی را فراهم آورده از خداوندان خود طلب حسن عاقبت آن کار را مینمودند.
یکی دیگر از اعمالی که بجهت خشنودی ارباب انواع بجا میاوردند جشن گرفتن و عید داشتن بود مثلا در بهار عیدی میگرفتند برای ربالنوع گله و رمه و در آنروز خانهها را پاکیزه میکردند و آتشی از کاه میافروختند و سه مرتبه از روی آن برمیجستند و گوسفندها برای ربالنوع مذکور قربانی میکردند و میخوردند.
دیگر از اعمال مستحسن بناکردن خانه بود بجهت ربالنوعی