و حقگذاری بگوش جهانیان میرسانند و خوانسالاران بزم نوالش از مواید احسان گونه گونه لذات کام بخشی بکام دور و نزدیک میچشانند سرافرازی ده دیهیم صاحب کلاهی شقه طراز لوای شاهنشاهی شایستهٔ افسر و اورنگ قاآنیّه قهرمان سلسلهٔ جلیلهٔ ترکمانیّه ضرغامالدّهر غضنفر العصر الخاقان الاعظم والقاآن الاکرم شهنشاه دوران تاجبخش ملوک ممالک هند و توران خدیو جهان خسرو نامدار نظرکردهٔ پروردگار ابولسّیف السُّلطان نادر پادشاه افشار است که ید بیضا نمایش در زرافشانی و طبع مهرآسایش در ذرّهپروری خورشید اشتهار و مس قدر زمرهٔایلات از تاثیر اکسیر تربیت و کیمیاگری آفتاب مکرمتش طلای دست افشار گشته خورشید عنایت ازلی و مهر عالم افروز مشیت لَمیزلی گوهر ذات اقدسش را باقتضای مصلحتسنجی در نهانخانهٔ ابداع دست پرور صنع جمیل و قابل استفاضهٔ فیض جزیل میساخت و بمقتضای حکمت بالغه باستعداد مادّه قابلیتش میپرداخت تا هنگامیکه خاک ایران آمیخته خون ستم و در عرصهٔ دوران هر سرکشی بگردنفرازی و صاحب لوائی علم گشت چنانکه شاعر گفته ز جور و ظلم کار اهل ایران بسکه درهم شدبرای انتقام افغان مظلومان مجسّم شد تخت سروری پامال دشمن و آتش جور و بیداد مخالف از هر طرف بخرمن هستی تر و خشک شعلهافکن گردیده رسم ملوک طوایف شیوع و فتنه و آشوب از عالی و سافل وقوع یافت چنانکه از قندهار الی اصفهان طایفهٔ غلجهٔ و در هرات ابدالی و در شیروانات لکّزیه و در فارس صفی میرزا نام مجهول النّسب و در کرمان سید احمد نوادهٔ میرزا داود و در بلوچستان و سمت بنادر سُلطان محمد نام مشهور بخرسوار و در جانکی عباس نام و در کیلان اسمعیل نام و در خراسان ملک محمود سیستانی صاحب داعیه و استبداد گشته گروه رومیّه نیز آذربایجان را از یکسمت از آرپهچائی تا سلطانیه و ابهر و از یکطرف از کرمانشهان الی کرّانا متصرّف شدند و روسیّه هم از دربند تا مازندران جمیع دارالمرز را بحیطهٔ تصرف در آوردند و همچنین ترکمانیهٔ صاین خانی استراباد که اکثر اوقات بفتنهانگیزی و شورش معتاد بودند و الوار بختیاری و فیلی و اکراد اردلان و اعراب حویزه و بنادر حتی کوهنشینان میان ولایت سر از اطاعت باز زده اظهار سرکشی کردند بمفاد کریمهٔ سَیَجْعَلُ اللهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً و بفحوای تا پریشان نشود کار بسامان نرسد ᠅ حکمت بالغهٔ داورِ دادگر اقتضای
برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۵
این برگ همسنجی شدهاست.
۳