او بر ما ناگوار خواهد بود و رفتار او همیشه مورد ستایش ما بوده. سفیر مزبور غالباً در مدت مأموریت خود مراتب لطف آن اعلی حضرت را گوشزد میکرده، میل قلبی ما اینست که احساسات مودتی که همیشه بین الاثنین وجود داشته پیوسته برقرار بماند و آن اعلیحضرت در اختیار دوستی بین ما و دشمنان ما همیشه جانب ما را رعایت کنند و درین مشورت ما با کمال صفا بنا بر اعتمادی که آن اعلی حضرت نسبت بما ابراز داشتهاند مسئول اورا اجابت خواهیم کرد. اعلی حضرتا قدرقدرتا در خاتمه از خدای متعال خواستاریم که روزبروز بر عظمت او بیفزاید و ایام را با عظمت و عافیت بگذارند، تحریراً در ۲۳ مه ۱۸۱۰ در لیل[۱].
پیداست که این نامه که شاید آخرین نامه ناپلئون بفتحعلیشاه باشد در ۲۳ مه ۱۸۱۰ (۱۸ ربیعالثانی ۱۲۲۵) نوشته شده و از لحن نامه پیداست پس از آنکه گاردان از ایران رفته ناپلئون هم عسکرخان سفیر ایران را از دربار خود روانه کرده است.
کارهای افسران هیئت نظامی گاردان در ایران
رضاقلی خان هدایتلله باشی امیرالشعراء در تاریخ قاجاریه که در دنبالهٔ روضةالصفا چاپ کرده است درباره روابط فرانسه با ایران در زمان فتحعلیشاه در حوادث سال ۱۲۲۱ چنین نوشته است:
«در سال ۱۲۰۹ (۱۷۹۴ میلادی) که سلطان شهید آقا محمدخان قاجار غازی شهر تفلیس را مسخر و قتل و غارت کرد پادشاه فرانسه ناپلیون مطلع گردیده، بواسطهٔ عداوت و مخاصمه با دولت روسیه اظهار دوستی و مواحدت با خاقان شهید خواست.
عهد نامهای سلاطین صفویه را با دولت فرانسه نوشته داشتند با فرستادهٔ خود بایران فرستاد ولی وقتی رسید که آن شهریار در قلعهٔ شوشی بعز شهادت رسیده بود و خاقان کامگار فتحعلی شاه قاجار هنوز جلوس نکرده بود و اطراف بلاد پر آشوب و فساد بود. حاج ابراهیم خان جوابی سرسری نوشته بدو داده بازگشت. واقعهٔ قتل کربلا و طغیان وهابیه که در سال ۱۲۱۶ هجری بود اسمعیل بیک غلام ببغداد نامه برده، خواجه داود نامی در صورت تجار در بغداد دیده، دعوی کرد که من از دولت فرانسه مامور بایرانم و با اسمعیلبیک بیات بدارالسلطنه آمد، چون خط فرانسه خواندن در ایران متداول نشده بود از نوشته وی عقده حل نگشت و در دعوی او شبهه داشتند، هم چنان جوابی سرسری