که در زمان شاهعباس از پرتغالیها گرفتهاند و یا در جنگهای روس و ایران از روسها گرفته شده و این خود بهترین دلیلست که تا پیش از آمدن هیئت فرانسوی بایران توپخانهٔ ایران تا این اندازه ضعیف بوده است.
فابویه میگوید این توپها را بالای دیوار برخی از قلاع روی خاک گذاشته بودند و دور آنها را سنگ چیده بودند و هیچ پایه و تکیهگاهی نداشت. یگانه توپی که میتوانستند حرکت بدهند در دربار شاه بود و آن را از روسها گرفته بودند و این توپ بیچاره همه جا همراه شاه بود و شاه آن را دوست می داشت زیرا روزی که آن را زیر چادری جا داده بودند شاه با آن نشانه کرده و آنرا درکرده بود و گلوله اش بنشانه خورده بود.
فابویه درگزارشهای نظامی خود شرحی هم از زنبورک می دهد و آن نوعی از توپ بوده که لولهٔ بسیار کوتاه داشته و گلولهای کوچک در آن میگذاشتهاند که هریک از آنها نیم لیور یعنی تقریباً ۲۵۰ گرم وزن داشته است که بپشت شتر یا استر بار میکردند و بهمان اندازه که اثر گلولهٔ آن قطعی نبود تیررس آنهم کم بود. در آن زمان عدهٔ افراد توپخانهٔ ایران تنها ۱۵۰ تن بودکه هیچ یک اطلاعات فنی نداشتند.
هنگامیکه فابویه را مأمور توپخانه ایران کردند وی اختیارات تام برای اینکار خواست و فتحعلی شاه در ماه ژانویه ۱۸۰۸ (ذیالقعده ۱۲۲۲) اختیارات را باو داد. قرار شد وی باصفهان برود و در آنجا کارخانهٔ توپریزی تأسیس کند و پول و لوازمی را که برای این کار لازمست در آنجا باو بدهند وکارگران و توپچیانی را که لازم دارد همانجا اجیر کند و در پایان سال پنجاه اراده توپ کامل دارای همهٔ وسایل شبیه بهمان توپ روسی که در نظر فتحعلی شاه این همه عزیز بود تحویل بدهد.
از روزهای اول فوریه ۱۸۰۸ (ذیالحجهٔ ۱۲۲۲) فابویه در اصفهان بوده است. در آن زمان مردم اصفهان بسیار پریشان و تنگ دست بودهاند و فابویه مینویسد که تنها سهچهارتن هستند که مال این مردم را میربایند و اینها بیچارگانی هستندکه توانستهاند ازین شهر بروند وگرنه هرکس توانسته جان و مال خود را از دست اینها بدر برده است. من کاخهای بسیار بزرگ آیین هپوش دیدهام که هنوز قسمتی از نقاشیهای آنها باقیست و چون با چکمه در آنجا سیر میکردم چندتن دستار بسر مرا لعنت میکردند که قصرهای شاهان را آلوده میکنم. بازارهای بسیار بزرگ دیدهام که وقتی مملو از هرگونه متاع مردم صنعتگر هنرمندی بوده و امروز تنها قدری میوه در آنها هست و جز آن چیز دیگر نیست. اگر مدتی درینجا بمانم حتماً چهرهٔ من از غم و حسرت چین برخواهد داشت زیراکه گرداگرد خویبشتن جز مردم مسکین دیگر کسی نمیبینم.