ایرانیان بر آنجا دست نیابند. درین هنگام مهدیقلی خان قاجار هم پس از اسمعیل خان باردو رسید و آن خبر را تأیید کرد. اسمعیلخان ببهانهٔ حمام رفتن بشهر و قلعهٔ ایروان رفت و افسران خود را یکیک و دودو بقلعه خواست و چون جمعی که لازم بود گرد آمدند فرمان داد وارد برج و قلعه شدند و اطراف قلعه راگرفتند و محمد خان هنگامی از نتیجهٔ این کار آگاه شد که دیگر مجال نداشت دفاع بکند. مهدی قلی خان واقعه را بفتحعلی شاه خبر داد و او هم اشرفخان دماوندی را با گروهی از لشکریان برای پاسبانی قلعهٔ ایروان فرستاد و دستور داد که محمد خان را بند کند و خود حکمرانی ایروان را بدست بگیرد.
وقایع گیلان و دریای خزر
در ۱۲۲۰ در زمانی که لشکریان ایران در آذربایجان گرفتار جنگ با روسیه و لشکریان ژنرال تسیتسیانف بودند خبر رسید که درگیلان نیز حوادثی روی داده است، بدین معنی که ژنرال تسیتسیانف برای اینکه نگذارد همهٔ نیروی ایران در یک جبهه بکار مشغول شود یک تن از افسران زیردست خود سرهنگ «شفت»[۱] نام را که از بهترین فرماندهان وی بود مأمور کرد که بیاری ناوگان دریای خزر بگیلان حمله ببرد و دوازده کشتی نیرویی در کرانه های دریا در خاک طالش پیاده کردند و از آنجا ببندر انزلی (پهلوی امروز) حمله بردند. نگاهبانان بندر چون یارای برابری نداشتند برشت گریختند و لشکریان روس بی مانع انزلی را متصرف شدند و از آنجا بسوی رشت رهسپار گشتند. میرزا موسیمنجمباشی لاهیجی که حکمرانی گیلان را داشت عدهای از لشکریان را مجهز کرد و در پیرهبازار سنگر بستند و مقاومت کردند و جنگ سخت درگرفت و درنتیجه هزارتن از سربازان روسی کشته شدند و بازماندهٔ آن لشکر بانزلی برگشتند و بر همان کشتیها سوار شدند و راه روسیه را پیش گرفتند.
در آن موقع مرداب انزلی و خلیج آن کاملاً مهیای کشتیرانی نبوده و قسمتی از خلیج را شن گرفته بود و تنها در حدود ۱۲ کیلومتر از دهانهٔ مرداب راه رفتوآمد کشتیها را داشت و تنها کشتیهای کوچک میتوانستند از آن بگذرند و کشتی هایی که روسها با خود آورده بودند برای حمل سربازها و توپهایشان کافی نبود و بهمین جهت در بازگشت دوچار زحمت بسیار شدند. بدینگونه این لشکرکشی روسها بگیلان نتیجهای نداد و در جبه های دیگر مانع از عملیات سپاهیان ایران نشد.
- ↑ Sheft