برگه:Zendegani-man.pdf/۸۷

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

‫شدند و این هنگام فرصت یافته کینه می‌جستند‪ ،‬گذشته از اینها من دوست نداشتم با یک جنبشی‌‬ ‫از آذربایجان بدخواهی نشان دهم‪.‬‬ ‫در همان روزها نوبری از همدان به تهران رسید‪.‬با او نیز نشستها می‌رفت‪.‬یک روز در خانه‬ ‫بهاﺀ الملک ناهار شاهانه خوردیم‪.‬روزی نیز آقای رهنما همه ما را به شمیران خواند‪.‬در آن میان‬ ‫روزی نوبری با من گفت‪ :‬شما می‌خواهید چه کنید؟… گفتم من دوست نمی‌دارم به زیان‬ ‫خیابانی باشم‪.‬گفت‪» :‬من نیز در همان اندیشهام‪.‬خیابانی هم با من و هم با شما بدی کرده‪ ،‬ولی ما‬ ‫باید در اندیشه آذربایجان باشیم‪.‬این جنبش بنام آذربایجانست«‪.‬‬ ‫در همان روزها نوبری نامهای به حاجی محمد علی بادامچی که بجای وزیر خیابانی می‌بود‬ ‫فرستاده نوشته بود‪» :‬من در تهران پشتیبانی از شما می‌کنم‪.‬ولی برخی از کارهای شما عنوان‬ ‫بدست مردم داده‪.‬آقا میراحمد را چرا تبعید کردهاید؟!…« بادامچی به این نامه پاسخ داده‬ ‫نوشته بود‪» :‬آقا سید احمد خودش بد کرد‪.‬آقا شیخ ازو بسیار رنجیده‪.‬با اینحال ما او را از‬ ‫دشمنان خود نمی‌شماریم«‪.‬‬ ‫بدینسان ما به کوششی بسود خیابانی برخاستیم و در این کوشش آقای بهرامی نیز که این‬ ‫زمان در تهران می‌بود‪ ،‬دست می‌داشت‪.‬در آن میان شنیده شد مخبرالسلطنه والی آذربایجان‬ ‫گردیده می‌خواهد برود به تبریز‪.‬روزی هم بصیرالسلطنه مرا دید و گفت‪ :‬مخبرالسلطنه میخواهد‬ ‫شما را ببیند‪ ،‬و مرا با خود بنزد او برد‪.‬مخبرالسلطنه به سخنانی پرداخت در این زمینه که من‬ ‫شنیدهام شما در میان دموکراتها نام نیکی داشتهاید‪.‬من می‌روم شما هم باید بیایید‪.‬اگر با من هم‬ ‫بیایید همراه میبرم‪.‬نخواستم پاسخ دیگر دهم و گفتم‪» :‬با شما که نتوانم آمد و سپس هم چه شود«‪.‬‬ ‫پس از دو هفته آگاهی از فرونشستن خیزش و کشته شدن خیابانی رسید‪.‬کوچندگان و‬ ‫دیگران به شادمانیهایی برخاستند‪ ،‬و از گفتن بی‌نیاز است که من خود را به کنار گرفتم‪.‬از سوی‬ ‫دولت به همه آگاهی داده شد که به تبریز بازگردید و برای کسانی دررفت‪ ۱‬سفر داده شد‪.‬و من‬ ‫چون نمی‌خواستم بروم پول را نیز نگرفتم‪.‬دیگران رفتند و من در تهران تنها ماندم‪.‬تنها کاریکه‬ ‫من درآنهنگام کردم این بود که به خازنزاده و دیگر همراهان که در تبریز میبودند نامه ها نوشتم‬ ‫در این زمینه که در این پیشامد ما باید فرصت را از دست نداده به یاران خیابانی که گرفتارند‬ ‫یاوری و مهربانی دریغ نگوییم و این نتیجه خواهد داد که دشمنی از میانه ما و آنان برخیزد‪.‬‬

‫‪ -۱‬دررفت = هزینه ‪ ،‬خرج‬ ‫)ویراینده(‬