سنایی غزنوی (غزلیات)/گل به باغ آمده تقصیر چراست

سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(گل به باغ آمده تقصیر چراست)
  گل به باغ آمده تقصیر چراست ساقیا جام می لعل کجاست  
  به چنین وقت و چنین فصل عزیز کاهلی کردن و سستی نه رواست  
  ای سنایی تو مکن توبه ز می که ترا توبه درین فصل خطاست  
  عاشقی خواهی و پس توبه کنی توبه و عشق بهم ناید راست  
  روزکی چند بود نوبت گل روزه و توبه همه روز بجاست  
  جز از آن نیست که گویند مرا یار بود آنکه نه از مجمع ماست  
  شد به بد مردی و میخانه گزید نیک مردی را با زهد نخواست  
  من به بد مردی خرسند شدم هر قضایی که بود خود ز قضاست  
  ای بدا مرد که امروز منم ای خوشا عیش که امروز مراست