شرح حال رجال ایران/میرزا احمدخان مشیرالسلطنه
احمد میرزا احمدخان منشی باشی – مشیرالسلطنه در سال ۱۲۷۰ قمری که میرزا صادق قائم مقام نوری پیشکار آذربایجان شد میرزا محمود خان مازندرانی (مدیرالدوله) که در آن وقت لقبش مستوفی نظام بود بهمراه قائممقام به تبریز آمد و مشاغلی را عهدهدار شد و برادر کهتر خود میرزا احمد را نیز با خود آورده و در سال ۱۲۷۵ قمری که عزیزخان مکری سردار کل به پیشکاری بهمراه میرزا معزالدوله بآذربایجان فرستاده شد میرزا محمودخان برادر را در دستگاه سردار کل وارد خدمت کرده منشیباشی (رئیس دفتر) او شد و بعد هم که عزیز خان در سال ۱۲۷۸ قمری پیشکار مظفرالدین میرزا ولیعهد ۹ ساله گردید با او بآذربایجان رفت میرزا احمد باز هم مانند سابق منشی او بود تا اینکه عزیز خان مکری سردار کل در سال ۱۲۸۴ قمری بتهران احضار و بسمت وزارت جنگ و فرمانده قوی منصوب شد میرزا رضا صدیقالدوله که پس از رضا قلیخان هدایتللهباشی مظفرالدین میرزا شد در تبریز بود میرزا محمودخان و میرزا احمد بواسطه همشهری بودن با او ارتباط و خصومت زیاد داشتند و بوسیله صدیقالدوله، میرزا احمد منشیباشی ولیعهدشد
میرزا احمدخان مشیرالسلطنه |
و سالها این سمت را داشت و معروف بود بمنشیباشی. در اواسط سال ۱۲۹۷ قمری بجای میرزا رضا صدیقالدوله نوری بوزارت و پیشکاری مظفرالدین میرزا منصوب و بآذربایجان فرستاده شد ولی پیشکاری او در آنجا زیاد طول نکشیده که فتنه شیخ عبیدالله در حدود آذربایجان غربی رویداد و چون او مرد بیکفایتی بود برای دفع غائله شیخ عبیداله دولت (یعنی شاه) حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار اعظم را که مغضوب و بحکومت قزوین تعیین و فرستاده شده بود بجای او بآذربایجان روانه نمود[۱] و میرزا احمد در سال ۱۳۰۰ قمری ملقب بمشیرالسلطنه گردید. محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانه خود راجع بمشیرالسلطنه چنین مینویسد: «۲۶ ربیعالاول ۱۲۹۹ قمری» جهت نرفتن ولیعهد به آذربایجان این بوده است که شاه شرط رفتن او را بآذربایجان نبردن میرزا احمد منشیباشی و دو سه نفر از آدمهای دیگر قرار داده بودند ولیعهد اصرار در بردن میرزا احمد داشته است شاه او را نفرستادند اما بجهت دلجوئی آذربایجان را تحت اداره او قرار دادهاند بعلاوه حکومت کرمان و نیز مینویسد: «بیستم شعبان۱۳۰۲: میرزا احمد منشیباشی ولیعهد که مقصر دولت شده بود و چه بدها از او میگفت دو سال قبل بواسطه وصلت با قوامالدوله ملقب بمشیرالسلطنه گردید و یکسال قبل بممیزی گیلان رفته بود شصت هزار تومان بخرج گیلان افزود حکمران گیلان شد که فیالواقع از اداره نایبالسلطنه خارج شد (مشیرالسلطنه شوهر خواهر میرزا عباس خان قوامالدوله بوده). کتاب الماثر والآثار در صفحه ۳۲ که صورت حکام گیلان را شرح میدهد مینویسد: «میرزا احمد مشیرالسلطنه از جانب حضرت والا (کامران میرزا نایبالسلطنه امیر کبیر» . نامبرده در سال ۱۳۱۰ و ۱۳۱۴ ه.ق. نیز والی گیلان شد.
مشیرالسلطنه بطوری که دیده شد از رجال دوره سلطنت ناصرالدینشاه و از درباریان مقرب مظفرالدین شاه و محمد علیشاه بوده و از سال ۱۳۲۵ قمری برابر با ۱۲۸۶ خورشیدی ببعد چهار بار نخستوزیر و وزیر کشور (در ۱۶ شهریور ۱۲۸۸ – ۱۷ خرداد – ۲ تیر و ۱۵ دی ۱۲۸۷ خ.) بوده است در کابینه دوم او (۷ جمادی اولالی ۱۳۲۶ قمری برابر با ۱۷ خرداد ۱۲۸۷ خ.) که از افرادی از قبیل حسن مستوفیالممالک – مرتضی قلی خان صنیعالدوله – حسن مشیرالدوله و حسین مؤتمنالملک تشکیل یافته بود محمد علی شاه مجلس را بتوپ بست و عدهای از نمایندگان و افراد سرشناس و متنفذ را دستگیر و جمعی از آنان را کشت. عده ای را تبعید و بقیه را زندانی نمود و پس از توپ بستن مجلس و دستگیری عدهای مستوفیالممالک
میرزا احمدخان مشیرالسلطنه
و صنیع الدوله از کار کناره کردند و بجای آنان امیر بهادر جنگ و قوامالدوله[۲] انتخاب و وارد کابینه شدند در سال ۱۳۲۷ قمری پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه از سلطنت عدهای از ترس جان بسفارت روس پناهنده شدند لکن مشیرالسلطنه بسفارت عثمانی (ترکیه) پناهنده شد. پس از تشکیل هیئت مدیره ۱۲ نفری و پایان انتخابات برای دوره دوم مجلس عفو عمومی اعلام گردید لیکن مستثنیاتی برای سه نفر امیربهادر جنگ – سعدالدوله – مشیرالسلطنه قائل شدند. پس از گرفتن تأمین جانی برای خود از سفارت بیرون آمده در خانه خود گوشهگیری را اختیار نمود و در این باب در کتاب انقلاب ایران تألیف ادوارد براون چنین نوشته شده: «مشیرالسلطنه از قرار معلوم آزادی خود را با پرداخت شصت هزار تومان خریده. در سال ۱۳۲۹ ه. ق. (۹ ذیحجه) در روزیکه علاءالدوله کشته شد عصر همانروز مشیرالدوله که سوار کالسکه از خیابان شاهپور میگذشت هدف گلوله چند نفر مجاهد قرار گرفت و مجروحاً از معرکه جان بدر برد و پس از آن تاریخ دیری نزیست که در گذشت. مشیرالسلطنه روی هم رفته مردی ساده و خیری بوده است.
- ↑ سید طه از رؤسای سلسله نقشبندیه طرف محبت محمد شاه قاجار بود والده عباس میرزا ملک آرا بدو ارادت داشته پس از وی شیخ عبیداله پسرش جانشین او شده بمسند ریاست مینشیند. در جنگ روس و عثمانی (۱۸۷۷ میلادی برابر با ۱۲۹۴ ه. ق.) اسلحه بسیار بدست او میافتد غروری در دماغش راه مییابد و در این ضمن پیشکار آذربایجان (مشیرالسلطنه) نسبت به تیولات شیخ عبیدالله که از طرف محمدشاه باو واگذار شده بود تطاولی صورت میگیرد و در ضمن شاید تحریکاتی که در کار بوده شیخ عبیداله طغیان میکند و جنگ و قتل و غارت در نواحی آذربایجان غربی راه میاندازد و بعد که شرح آن مفصل است بکلی دفع میشود.
- ↑ میرزا محمد علیخان.