عهدنامه گلستان

عهدنامه گلستان (۱۱۹۱ خورشیدی)
برگرفته از کتاب تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، جلد ۱ صفحه ۱۷۴ تا ۱۸۰

صورت عهدنامه گلستان که در سنه ۱۲۲۸ فیمابین دولتین ایران و روس توسط عالیجاه میرزا ابوالحسن خان منعقد شده است

اعلیحضرت قضاقدرت خورشیدرأیت پادشاه جمجاه و امپراطور عالی‌دستگاه، مالک بالاستحقاق کل ممالک آنمپریه[۱] روسیه، اعلیحضرت قدرقدرت کیوان‌رفعت پادشاه اعظم سلیمان‌جاه، مالک بالاستحقاق ممالک شاهانه ایران، بملاحظه کمال مهربانی و اشفاق علیتین که در مادهٔ اهالی و رعایای متعلقین دارند و رفع و دفع عداوت و دشمنی که بر عکس رأی شوکت‌آرای ایشان است طالب و استقرار مراتب مصالحه میمونه و دوستی جواریت سابقه مؤکده را در بین‌الطرفین راغب میباشند، به‌احسن‌الوجه رأی علیتین قرار گرفته در انجام این امور نیک و مصوبه از طرف اعلیحضرت قدرقدرت پادشاه اعظم ممالک روسیه، بعالیجاه معلی‌جایگاه جنرال لیوتنال سپهسالار روسیه و مدیر عساکر ساکنین جوانب قفقازیه و گرجستان، ناظم امور و مصالح شهریه ولایات غوغونای و گرجستان و قفقازیه و حاجی‌ترخان و کارهای عالی ثغور و سرحدات این حدودات سامان، امرفرمای عساکر سفاین بحر خزر، صاحب حمایل الکسندر نویسکی و حمایل مرتبه اولین آتابای، مرتبه‌دار رابع عسکریه مقتدر حضرت کیورکی صاحب نشان و شمشیر طلا المرقوم بجهت رشادت و بهادری (نیکولای راتشچیقوف) اختیار کلی اعطای و اعلیحضرت قدرقدرت والارتبت پادشاه اعظم مالک کل ممالک ایران هم عالیجاه معلی جایگاه ایلچی بزرگ دولت ایران که مأمور دولتین روس و انگلیس بودند، عمدةالامراء والاعیان مقرب درگاه ذی‌شأن و محرم اسرار نهان و مشیر اکثر امور دولت علیه ایران از خانواده دودمان وزارت و از امرای واقفان حضور در مرتبه دوم آن، صاحب شوکت عطایای خاص پادشاهی خود از خنجر و شمشیر و کارد مرصع و استعمال ملبوس ترمه و اسب مرصع‌یراق، میرزا ابوالحسن‌خان را که در اینکار مختار بالکل نموده‌اند حال در معسکر روسیه و رودخانه زیره[۲] من محال گلستان متعلقه ولایات قراباغ ملاقات و جمعیت نمودند. بعد از ابراز و مبادله مستمسک مأموریت و اختیار کلی خود بیکدیگر و ملاحظه و تحقیق امور متعلق مصالحه مبارکه بنام نامی پادشاهان عظام قرار و بموجب اختیارنامجات طرفین قیود و فصول و شروط مرقومه را الی‌الابد مقبول و منصوب و استمرار میداریم:

فصل اول – بعد از این امور جنگ و عداوت و دشمنی که تا حال در دولتین علیتین روسیه و ایران بود بموجب این عهدنامه الی‌الابد مقطوع و متروک و مراتب مصالحه اکیده و دوستی و وفاق شدید فیمابین اعلیحضرت قضاقدرت پادشاه اعظم امپراطور روسیه و اعلیحضرت خورشیدرأیت پادشاه داراشوکت ممالک ایران و وراث و ولیعهدان عظام میانه دولتین علیتین ایشان پایدار و سلوک خواهد بود.

فصل دوم – چون پیشتر بموجب اظهار و گفتگوی طرفین قبول رضا در میان دولتین شده است که مراتب مصالحه در بنای اسطاطسکواوپرزندیم یعنی طرفین در هر وضع و جائی که الی قرارداد مصالحةالحال بوده است از آن قرار باقی و تمامی اولکای ولایات خوانین‌نشین که تا حال در تحت تصرف و ضبط هر یک از دولتین بوده کماکان در تحت ضبط و اختیار ایشان بماند، لهذا در بین دولتین علیتین روسیه و ایران بموجب خط مرقومه ذیل سنور و سرحدات مستقر تعیین گردیده است. از ابتدای اراضی آدینه بازار بخط مستقیم از راه صحرای مغان تا به معبر یدی بلوک رود ارس و از بالای کنار رود ارس تا اتصال و الحاق رودخانه کپنک چای به پشت کوه مقری و از آنجا خط حدود سامان ولایات قراباغ و نخجوان و ایروان و نیز رسدی از سنور گنجه جمع و متصل گردیده، بعد از آنحدود مزبوره که بولایات ایروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس‌الدین بود تا به مکان ایشک میدان مشخص و متصل می‌سازد و از ایشک‌میدان تا بالای سر کوههای طرف راست طرق و رودخانهای حمزه‌چمن و از سر کوه‌های پنبک الی گوشه محال شوره‌گل و از گوشه شوره گل از بالای کوه برف آلداگوز گذشته از سر حد محال شوره‌گل و میانه حدود قریه سدره برودخانه آرپه‌چای ملحق و متصل شده معلوم و مشخص میگردد و چون ولایات خوانین‌نشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست بدست افتاده بجهت زیادة صدق و راستی، حدود ولایات طالش مزبور را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق صلحنامه از پادشاهان عظام معتمدان و مهندسان مأمور که بموجب قبول و وفاق یکدیگر و معرفت سرداران جانبین جبال و رودخانه‌ها و دریاچه و امکنه و مزارع طرفین تفصیلا تحریر وتمیز و تشخیص میسازند، آنرا نیز معلوم و تعیین ساخته آنچه در حال تحریر این صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبین باشد معلوم نموده آنوقت خط حدود ولایت طالش نیز در بنای اسطاطوسکواوپرزندیم مستقر و معین ساخته هر یک از طرفین آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقی خواهد ماند و همچنین در سرحدات مزبورهٔ فوق اگرچیزی از خط طرفین بیرون رفته باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هر یک طرف موافق اسطاطوسکواوپرزندیم رضا خواهد داد.

فصل سوم – اعلیحضرت قدرقدرت پادشاه اعظم کل ممالک ایران بجهة ثبوت دوستی و وفاقی که باعلیحضرت خورشیدمرتبت امپراطور کل ممالک روسیه دارند به این صلحنامه بعوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الان موسوم به ایلی سابط پول است و اولکای خوانین‌نشین شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الان در تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره‌گل، آچوق‌باشی، کورنه، منکریل، انجاز و تمامی اولکاء و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینةالحالیه بوده و نیز آنچه از اراضی و اهالی قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آنمپریه روسیه میداند.

فصل چهارم – اعلیحضرت خورشیدرأیت امپراطور والاشوکت ممالک روسیه برای اظهار دوستی و اتحاد خود نسبت به اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم ممالک ایران بجهة اثبات این معنی، بنابر همجواریت طالب و راغب است که در ممالک شاهانه ایران رأیت استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اکید مشاهده و ملاحظه نمایند، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار مینمایند که هر یک از فرزندان عظام ایشان که بولیعهدی دولت ایران تعیین میگردد هر گاه محتاج به اعانت و امدادی از دولت علیه روسیه باشند مضایقت ننماید تا از خارج کسی نتواند دخل در مملکت ایران نماید و به اعانت و امداد دولت روس دولت ایران مستقر و مستحکم گردد و اگر در سر امور داخله مملکت ایران فیمابین شاهزادگان مناقشتی روی نماید دولت روس را در آن میانه کاری نیست تا پادشاه وقت خواهش نماید.

فصل پنجم – کشتیهای دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد مینمایند بدستور سابق مأذون خواهند بود که بسواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت بآنها بشود و کشتیهای جانب ایران هم بدستورالعمل سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند. بهمین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد و در خصوص کشتیهای عسکریه جنگی روسیه بطریقی که در زمان دوستی و یا در هر وقت کشتیهای جنگی دولت روسیه با علم و بیرق در دریای خزر بوده‌اند حال نیز محض دوستی اجازه داده میشود که بدستور سابق معمول گردد و احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشد.

فصل ششم – تمام اسرائیکه در جنگها گرفته شده‌اند یا اینکه از اهالی طرفین اسیر شده از کریستیان و یا هر مذهب دیگر باشند، الی وعده سه ماهه هلالی بعد از تصدیق و خط گذاردن در این عهدنامه از طرفین مرخص و رد گردیده هر یک از جانبین خرج و مایحتاج به اسرای مزبوره داده به قراکلیسا رسانند و وکلای سرحدات طرفین بموجب نشر اعلامی که در خصوص فرستادن آنها بجای معین بیکدیگر مینمایند، اسرای جانبین را بازیافت خواهند کرد و اذن بآن کسانیکه برضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند و آنانکه بسبب تقصیر و یا خواهش خود از مملکتین فرار نموده‌اند داده شود که بوطن اصلی خود مراجعت نمایند، و هر کس از هر قومی چه اسیر و چه فراری که نخواسته باشد بیاید کسی را با او کاری نیست و عفو تقصیرات از طرفین نسبت بفراریان اعطا خواهد شد.

فصل هفتم – علاوه از قرار و اظهار مزبوره بالا، رأی اعلیحضرت کیوان‌رفعت امپراطور اعظم روسیه و اعلیحضرت قدرقدرت پادشاه اعظم ممالک ایران قرار یافته که ایلچیان معتمد طرفین که هنگام لزوم مأمور دارالسلطنه جانبین میشوند بر وفق لیاقت رتبه و امور، کلیه مرجوعه ایشان را حاصل و پرداخت و سجل نمایند و بدستور سابق وکلایی که از دولتین بخصوص حمایت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفین تعیین و تمکین گردیده به احوال ایشان هیچگونه زحمت نرسیده بل زحمتی که برعایای طرفین عاید گردد بموجب عرض و اظهار وکلای مزبور رضاوی بستمدیدگان جانبین داده شود.

فصل هشتم – در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در میان ممالک دولتین علیتین اذن داده میشود که هر کس از اهالی تجار بخصوص بثبوت اینکه دوست رعایا و ارباب معاملات، متعلق بدولت علیه روسیه یا تجار متعلق بدولت بهیه ایران میباشند، از دولت خود یا از سرحدداران تذکره و یا کاغذ راه در دست داشته باشند، از طریق بحر و بر بجانب ممالک این دو دولت بدون تشویش آیند و هر کس هر قدر خواهد ساکن و متوقف گشته بامور معامله و تجارت اشتغال نمایند و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتین مانع ایشان نشوند. آنچه مال و تنخواه از امکنه ممالک اروسیه بولایات ایران و نیز از طرف ایران بممالک اروسیه برند و بمعرض بیع رسانند و یا معاوضه با مال و اشیاء دیگر نمایند، اگر در میان ارباب معاملات طرفین بخصوص طلب و غیره شکوه و ادعائی باشد بموجب عادت مألوفه به نزد وکلای طرفین یا اگر وکیل نباشد بنزد حاکم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازند تا ایشان از روی صداقت، مراتب ادعای ایشانرا مشخص و معلوم کرده خود یا بمعرفت دیگران قطع و فصل کار را ساخته نگذارند تعرض و زحمتی بارباب معاملات عاید شود و ارباب تجار طرف ممالک اروسیه که وارد بممالک ایران میشوند مأذون خواهند بود که اگر با تنخواه و اموال خودشان بجانب ممالک پادشاهانه دیگر که دولت ایران باشند بروند از طرف دولت ایران بی‌مضایقه تذکرات راه بایشان بدهند و همچنین از طرف دولت علیه اروسیه نیز در مادهٔ تجار دولت ایران که از خاک ممالک اروسیه بجانب سایر ممالک پادشاهان که دوست اروسیه باشند میروند معمول خواهد شد. وقتیکه یکی از رعایای دولت اروسیه در زمان توقف و تجارت در مملکت ایران فوت شد و املاک و اموال او در ایران بماند، چون مایعرف او از مال رعایای متعلقه بدولت است لهذا میباید اموال مفوت بموجب قبض‌الوصول شرعی رد و تسلیم ورثه مفوت گردد و نیز اذن خواهد داد که املاک مفوت را اقوام او بفروشند، چنانکه این معنی در ممالک اروسیه و نیز در ممالک پادشاهان دیگر دستور و عادت بوده متعلق بهر دولت که باشد مضایقه نمی‌نمایند.

فصل نهم – باج و گمرک اموال تجار طرف دولت بهیه اروسیه که به بنادر و بلاد ایران می‌آورند از یکتومان مبلغ پانصد دینار در یک بلده گرفته از آنجا باموال مذکوره بهر ولایت ایران که بروند چیزی مطالبه نگردد. همچنین از اموالی که از ممالک ایران بیرون بیاورند آنقدر زیاده بعنوان خرج و توجیه و تحمیل و اختراعات چیزی از تجار روسیه با شر و شلتاق مطالبه نشود و بهمین نحو در یک بلده باج و گمرک تجار ایران که به بنادر و ممالک اروسیه میبرند و یا بیرون بیاورند بدستور گرفته اختلافی بهیچوجه نداشته باشد.

فصل دهم – بعد از نقل اموال تجار به بنادر کنار دریا و یا آوردن از راه خشکی به بلاد سرحدات طرفین اذن و اختیار به تجار و ارباب معاملات طرفین داده شد که اموال و تنخواه خودشان را فروخته و اموال دیگر خریده و یا معاوضه کرده دیگر از امنای گمرک و مستأجرین طرفین، اذن و دستوری نخواسته باشند زیرا که بر ذمه امنای گمرک و مستأجرین لازم است که ملاحظه نمایند تا معطلی و تأخیر در کار تجارت ارباب معاملات وقوع نیابد. باج خزانه را از بایع یا از مبیع یا از مشتری هر نوع با هم سازش مینمایند حاصل و بازیافت دارند.

فصل یازدهم – بعد از تصدیق و خط گذاردن در این شرط‌نامچه بوکلای مختار دولتین علیتین بلاتأخیر به اطراف جانبین اعلام و اخبار و امر اکید بخصوص بالمره ترک و قطع امور عداوت و دشمنی بهر جا ارسال خواهند کرد. این شروط‌نامه الحال که بخصوص استدامت مصالحه دائمی طرفین مستقر و دو قطعه مشروحه با ترجمان خط فارسی مرقوم و محرر و از وکلای مختار مأمورین دولتین مزبوره تصدیق و با خط و مهر مختوم گردیده و مبادله با یکدیگر شده است میبایست از طرف اعلیحضرت خورشیدرتبت پادشاه اعظم امپراطور اکرم مالک کل ممالک روسیه و از جانب اعلیحضرت قدرقدرت پادشاه والاجاه ممالک ایران به امضای خط شریف ایشان تصدیق گردد و چون این صلحنامه مشروحه مصدقه میباید از هر دو دولت پایدار بوکلای مختار برسد، لهذا از دولتین در مدت سه ماه هلالی وصول گردد. تحریراً فی معسکر اروسیه و رودخانه زیوه من محال گلستان متعلقه بولایات قراباغ، بتاریخ ۲۹ شوال ۱۲۲۸مطابق ۲۱ اکتبر ۱۸۱۳ عیسوی سمت تحریر رفت.

سواد دستخط ایلچی روس جنرال لیوتنانه نیکولای رویشخوف سپارنی اکد

چون در میان وکلای دو دولت پایدار عهدنامه قرار یافت، بنابراین شد که بعد از اتمام مصالحه و دستخط گذاشتن برای استقرار دوستی و اتحاد، سفرا آمد و شد نمایند. لهذا ایلچی که از دولت علیه ایران برای مبارک‌باد بدولت بهیه روسه میرود، مطالبی که از شاه خود مأمور است بر رأی حضرت قضاقدرت امپراطور اعظم عرض و اظهار نماید سردار دولت بهیه روس تعهد نمود که در مطالب ایران بقدر مقدور کوشش و سعی نماید بجهت اعتماد خط گذاشته مهر نمودیم، در معسکر روسیه و رودخانه زیوه من محال گلستان متعلقه ولایات قراباغ. ۲۱ اکتبر ۱۸۱۲ – (محل مهر وکیل مختار دولت علیه ایران، میرزا ابوالحسن‌خان – محل مهر جنرال لیوتنان نیکولای رویشخوف سردار دولت روسیه)[۳]

پانویس

ویرایش
  1. کلمات با عبارات نامأنوس که در متن عهدنامه دیده میشود عیناً از روی نسخهٔ خطی استنساخ شده است.
  2. در ناسخ‌التواریخ زیوه آمده است.
  3. اسم جنرال روسی که درتیشف میباشد در سوادی که عهدنامه از روی آن نقل شده رویشخوف و یا راتشچیقوف مرقوم گردیده است.

پیوند به بیرون

ویرایش
 
ویکی‌پدیا