برگه:انقلاب ایران.pdf/۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
(ب)
سرآغاز

در تاریخ طبیعی شاگرد دوم شد و در ۱۸۸۴ از پدر پروانه گرفت که زبان کهنه «تربپوس» هندیرا بیاموزد و با کمال شوق بدینکار پرداخت؛ در خلال آموزش ترکی چنین دریافت که آن زبان از سرچشمه ادبیات تهی و پایهٔ آن بر عربی و فارسی است و در نزد استادی هندو بفرا گرفتن پارسی و عربی آغاز نمود.

سپس بلندن رفت و آموزش پزشکی را دنبال کرده، در اوان فراغت بخواندن زبان‌های خاوری و گفتگو با خاوریان بویژه ایرانیان میکوشید. در تابستان ۱۸۸۲ دورهٔ تعطیل – سفری باستانبول کرده و آرزو میداشته که خاک پاک شیراز را دیدار و قبر شیخ مصلح‌الدین (سعدی) و مزار لسان‌الغیب حافظ را زیارت نماید . چه در گلستان خوانده بود:

  «از گلستان من ببر ورقی بچه کار آیدت ز گل طبقی»  

و در دیوان خواجه دیده بود که:–

  «بر سر تربت ما گر گزری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد شد»  

خواجه او را نیز دعوت میکرد که:

  «بشیراز آی و فیض روح قدسی بخواه از مردم صاحب کمالش»  

در این هنگام بود که به پیری دانشمند ایرانی برخورده که در کمبریج میزیست و نام اصلیش میرزا محمد باقر بواناتی، مردی جهان دیده که چندین آئین عوض کرده، در شیعگی بدرویشان پیوسته – سپس عیسوی گشته و نام خود راجان هشته، پس لامذهب شده عاقبت بکیش موسی گرویده و خود را ابراهیم نامیده– دست آخر از خود دینی پدید آورده که آمیخته از مسیحیت و اسلام بوده و چون در شعر «معطر» تخلص میکرده. لقب «ابراهیم جان معطر» را گزیده؛ بر نام خود افزوده بود.

این پیرمرد عجیب غیرعادی، تمام‌وقت، استعداد و پول خود را در نوشتن رسالاتی انگلیسی، بخاطر تبلیغ و ترویج آئین نوساخته خود بکار میبرد. همینکه براون از او خواهش کرد که پارسی بدو آموزد و مزد بگیرد، پیر باو پاسخ داده بود که:– پروائی به پول او ندارد – «اگر میخواهی تورا درس دهم باید بجای گفتار مولوی و دیوان حافظ شعرهای خودم را یاد گرفته با من از آن گفتگو نمائی»

قصایدی که او ساخته و بچاپ رسانده بود نامش را لندنیه نهاده، آمیخته‌ای بس شگفت از اندیشهای پریشان و بس دراز که آوردنش در اینجا ما را از موضوع بیرون میکند. دانشجوی جوان با پیر جهان‌دیده سرد و گرم روزگار چشیده – دیرزمانی ببحث و ترجمهٔ این دیوان پریشان یا چنانکه گفته‌اند «آش شله قلمکار» سر و کار داشت. پر واضح است که با ترجمه و آموزش چنین مجموعه‌ای آکنده از داستانهای افسانه، دستورهای باستانی اساطیرالاولین، رشته‌های علوم کهن و تاریخ پیدایش و چگونگی هفتاد و دو ملت و کیش‌های گوناگون پیش و پس اسلام– تا چه اندازه دانشجوی ما را از دانستنی‌های زبان عربی و پارسی سرشار و تا چه پایه او را کشانده و رسانیده بود.