برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد چهارم.pdf/۳۰۴

در نمونه‌خوانیِ این برگ مشکلی وجود دارد.
حرف النون بعده السين
نسیم شمال
 

که مصادف بامرک مرحوم اشرف الدین بوده روزنامه صاحب امتیازی و مدیر مسئولی (ح. حریرچیان) و سردبیری (حریرچیان ساعی) انتشار یافته است. اشرف الدین در اواخر عمر گوشه‌گیری انتخاب نموده و در یکی از حجرات مدرسه طهران مسکن گرفته بود روزنامه فروش‌ها بحجره او رفته و بادادن مختصر پولی اشعاری از او گرفته و بنام نسیم شمال منتشر می‌نمودند در شرح حالی که از آنمرحوم در روزنامه نسیم شمال نوشته در باره سال‌های آخر زندگی اشرف الدین اینطور می‌نویسد: « مرحوم اشرف الدین در اواخر عمر جنبه اعتزال وخمول را بر حشر و معاشرت ترجیح داده و با جنبه آزادی فکر مقتضی شد از مضیف خانه آقای سردار منصور سپهدار رشتی بحجره مدرسه صدر بگریزد واطف ل روزنامه فروش همانجا می‌رفتند و در مقابل تقدیم وجهی بایشان چند فرد شعر و یک وظیفه یا لطیفه اخذ و بنام نسیم شمال منتشر می‌ساختند تا اینکه اخیراً شاعر جوان ما آقای ساعی که یکی از جوانان عفیف نجیب پاکدامن و از خاندان جلیل سادات علویین و بازرگانان معروف پایتخت ما هستند آقای اشرف الدین را در خاتمه عمر مهمانی پذیرائی و شاعر فقید ما تمام مزایای ادبی خود را به ضمیمه نامه عزیز نسیم شمال فرزند روحانی و ادبی خود آقای سید محسن خان حریرچیان ساعی واگذار نموده روح پاکش به شاخسار جنان پرواز کرده و حال تحریر که بنده این سطور یادگار را می‌نویسم‌امید است در آغوش رحمت خداوند و کنار چشمه سلسبیل و نیم پدید آورنده روزنامه نسیم مشغول خوردن مرغ و فسنجان با حور و غلمان باشد. » این شرح حال بقلم آقای فرهنگ نوشته شده است. همانطور که در شرح مذکور نوشته شده مرحوم اشرف الدین در اواخر عمر امتیاز روزنامه نسیم شمال را بآقای محسن خان حریرچیان ساعی واگذار نموده و روزنامه رسما از طرف زیشان منتشر می‌شده است و از این هنگام است که دوره سوم روزنامه نسیم شمال منتشر میگردد ما شرح آنرا جداگانه می‌نویسیم:

سید اشرف الدین الحسینی - سید اشرف الدین حسینی در قزوین بدنیا آمده و در دوران طفولیت پدرش را از دست داده، پس از فرا گرفتن علوم مقدماتی در شهر مولد خود بعتبات عالیات برای تکمیل تحصیلات عزیمت کرده ولی بواسطه پیش آمد‌هایی نتوانسته است در آنجا اقامت نماید و لذا از عتبات مراجعت و رهسپار آذربایجان می‌ گردد. در آذربایجان بخدمت پیری رسیده و درویشی و قلندری را پیشه گرفته است و در این وقت بیش از ۲۱ سال از عمر او نگذشته است. پس از مراجعت از آذربایجان

-۲۹۸-