برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۱۱۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۰۹

از مضمون آن اطلاع پیدا نمود. بعد آنرا پیش شاه برد و مرا گفت منتظر باشم تا شاه جواب بدهد. من قریب پنج ساعت منتظر شدم. بعد مرا بحضور طلبیدند. شاه مدتی با حرارت در این موضوع بیانات مینمود بعد ما را مرخص کرد. من فهمیدم بیانات مینمود بعد ما را مرخص کرد. من نفهمدیم بیانات شاه چه بود. همینکه باطاق اولی برگشتیم صدراعظم به همان سبک سابق جواب کاغذ

    در این هنگام است که ایران در نظر دولت انگلیس مجدداً دارای اهمیت میگردد و انگلیسها حس میکنند باز ناپلئون باتفاق روسها از راه ایران خیال حمله به هندوستان را دارد و جنرال گاردان نیز با هفتاد نفر صاحب منصبان خود مشغول حاضر نمودن قشون ایران و تهیه مهمات هستند. همچنین فکر میکنند که جنرال گاردان علاوه بر اینها مأمورین دارد صلح را بین دولتین ایران و روس برقرار کند و برای همین مقصود با فرمانده کل قوای روس در قفقاز داخل مکاتبه شده است.

    بهمین دلیل بار دیگر حکومت هندوستان سر جان ملکم و دربار لندن سر هارفورد جونس را مأمور دربار ایران نمودند که شرح آن بتفصیل در متن تاریخ گذشته خواهد گذشت. اینک به گرفتاریهائی که برای ناپلئون در اسپانیول و پرتقال و اطریش ایجاد نمودند نیز مختصر اشاره‌ای مینمائیم و شرح مبسوط آنرا بفصل هفتم کتاب موکول میداریم.

    گرفتاریهای ناپلئون در اسپانیول و پرتقال و دخالت مسلحانه انگلیس‌ها در آن دو مملکت سایر دولت مغلوب اروپا را که تا این تاریخ ساکت و آرام نشسته ولی منتظر فرصت بودند بخیال انداخت که علیه ناپلئون و نفوذ او قیام کنند. اول دولت اطریش جسارت نموده به تحریک علنی انگلیسها و تشویق سری روسها بالاتر از همه با پول سرشار انگلیسها بدولت فرانسه اعلان جنگ داد. البته این اعلان جنگ مستقیماً بدولت فرانسه نبود بلکه ظاهراً بر علیه متحدین نواحی رن فرانسه ولی در باطن بر ضد فرانسه بود. در نهم ماه اپریل ۱۸۰۹ جنگ رسماً شروع گردید.

    در ۱۱ همان ماه ناپلئون از این واقعه مطلع شده دو ساعت بعد از رسیدن این خبر بطرف آلمان روانه شد و بقشون باواری ملحق گردید. ۶ روز پس از اعلان جنگ قشون اطریش را تهدید نمود و بطرف وینه رهسپار شد. از طرف دیگر انگلیسها باطریش وعده کمک داده بودند ولی هنوز قشون آنها بمحل نرسیده بود که ناپلئون وارد وینه پایتخت اطریش گردید. ناپلئون در اندک مدتی قشونهای اطریش را در هم شکست و شرایط صلح را به اطریش تحمیل نمود و معاهده‌ای بین دولتی در ۱۴ اکتبر ۱۸۰۹ منعقد گردید. ناپلئون عجله داشت که کار اطریش را زودتر فیصل داده هم خود را مصروف جنگهای اسپانیول کند زیرا که انگلیسها در آن قسمت قشون فرانسه را در مضیقه گذاشته بودند و هر روز فشار آنها زیادتر میشد.

    در اینموقع عدم رضایت آنها نیز بمنتهی درجه رسیده بود و حتی یکنفر از آلمانها عملا اقدام نمود که ناپلئون را بقتل برساند. اگر در اینجا داخل در جزئیات سوانح زندگی