برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۱۴۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۳۶

فخرالصدارت و الوزراء والاحتشام، میرزا شفیع خان صدراعظم و امیرالامراء الکرام، المؤتمن الحضرت العلیه العالیه، امین الدولة البهیه، حاج محمٌد حسین خان مستوفی الممالک دیوان معظم. با مشارالیه که وکیل و سفیر دولت بهیه انگلیس بود شروط چند که تبیین و تعیین آن بعهدنامه مفصل رجوع شده مرقوم گردیده بود، حال که عالیجاه رفیع‌جایگاه عزت و فخامت همراه، شهامت و فطانت و درایت‌آگاه، دولتخواه بلااشتباه، سر گور اوزلی بارونت، ایلچی بزرگ دولت مزبور محض اتمام عهود و انجام مقاصد حضرتین شرفیاب التزام درگاه خلایق‌پناه پادشاهی میباشد و از جانب آن فرخنده دولت وکیل و کفیل مهمٌات یکجهتی است، وکلای این همایون حضرت قاهره بصلاح و صوابدید مشارالیه شروع در تفسیر عهود کرده و تفصیل مقاصد از قراریست که در فصول لاحقه ۱۲ گانه شرح داده خواهد شد و امور متعلقه بتجارت و معاملات مملکتین از قراری است که در عهدنامه تجارنامه جداگانه مبین و مفصل خواهد گشت.

فصل اول – اولیای دولت علیه ایران بر خود لازم داشته که از تاریخ این عهدنامهٔ فیروز هر عهد و شرطی که با هر یک از دولتهای فرنگ بسته‌اند باطل و ساقط سازند و لشکر سایر طوایف فرنگستان را از حدود متعلقه بخاک ایران راه عبور بطرف هندوستان و سمت بنادر هند ندهند و احدی از این طوایف را نگذارند که داخل مملکت ایران شوند و اگر طوایف مذکور خواهند که از راه خوارزم یا تاتارستان و بخارا و سمرقند و غیره عبور بمملکت هند نمایند شاهنشاه ایران حتی‌المقدور پادشاهان و والیها و اعیان آن ممالک را مانع شوند و طوائف مزبور را باز دارند، خواه از راه تهدید و تخویف و خواه از راه رفق و مدارا.

فصل دوم – اگر دشمنی از طوایف فرنگ بمملکت ایران آمده باشد یا بیاید و اولیای دولت علیه ایران از دولت بهیه انگلیس خواهش اعانت و امداد نمایند، فرمانفرمای مملکت هند از جانب دولت بهیه انگلیس هرگاه امکان و قدرت داشته باشد بقدریکه خواهش دولت علیه ایران باشد عسکر و سپاه از مملکت هندوستان روانه سمت ایران نماید و اگر بعلت بعضی گرفتاریها فرستادن عسکر امکان نداشته باشد