بعد از امضاء معاهدهٔ مارس ۱۸۱۲ میلادی (صفر۱۲۲۷ هجری قمری) سر گور اوزلی چهار ماه در طهران توقف نمود. در این مدت چندین بار بحضور پادشاه ایران تشرف حاصل نمود. در اغلب ملاقاتها غالباً صحبت از سیاست عمومی اروپا پیش میآمد و شاه علاقه خصوصی بشنیدن آنها داشت.
سر گور اوزلی خیلی طرف توجه شاه شده بود و شاه آزادانه تمام مسائل سیاسی را با او مذاکره مینمود و صمیمیت فوقالعادهای بین او با شاه و درباریان پیدا شده بود بطوری که سر گور اوزلی اطمینان حاصل نمود و با پادشاه ایران قرار گذاشت که یک عده پنجاه هزار نفری قشون در تحت صاحب منصبان انگلیسی در آذربایجان تشکیل شود و دستور داده شد سی هزار قبضه تفنگ برای آن قشون ارسال دارند.
شاه و نایبالسلطنه عباس میرزا هر دو مایل بودند سر جان ملکم رسماً داخل خدمت پادشاه ایران گردد و در جنگهائی که ایران با روسها دارد شرکت نماید. خود ملکم هم حاضر بود این خدمت را قبول کند ولی نظر بنزدیکی روسها با انگلیسها سفیر فوقالعاده انگلستان باین امر راضی نشد.
اما آن عده صاحبمنصبانی که همراه او از هندوستان آمده بودند جزء قشون ایران شدند و خود سر جان ملکم مأموریت دیگر پیدا نمود و از ایران رفت.
در اواسط ماه می ۱۸۱۲ (۱۲۲۷ هجری قمری) محمد خان زنبورکچیباشی که مأمور آوردن مهمات از بوشهر بود بطهران رسید و در جزء مهمات یک قسمت هم از هدایای پادشاه انگلستان بود که برای پادشاه ایران فرستاده شده بود از آنجمله یک پیانو و یک کالسکه و هفتاد قاب آئینه که از این مقدار فقط یک ثلث آن بسلامت بطهران رسید. موریر در این باب گوید:
«تمام این هدایا از نظر شاه گذشت و کالسکه را با تشریفات مخصوصی با دست از کوچههای تنگ طهران کشان کشان بعمارت شاه بردیم. فتحعلیشاه با درباریان خود آمده خوب تماشا نمود و فوقالعاده خوشحال گردید و رفت توی کالسکه نشست. عدهٔ از وزراء شاه که در آن میان میرزا حسنخان شیرازی بود با فرجالله