برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۱۷۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۶۵

خود را کار گذاشت. حفظ اسرار در این جا درست بر عکس آن ترتیبی است که در ایران معمول است. در ایران بمسائل سیاسی هیچ اهمیتی نمیدهند که مخفی بماند ولی در اینجا مطالب بمنتهی درجه در پردهٔ اختفا است و هیچ کس نمیتواند چیزی از آن درک کند.

در اینجا ژنرال قبل از آنکه شروع بحرف کند درها را بست و کسی را اجازه دخول نداد. بر عکس در ایران در میان مذاکرات خیلی مهم و سری همیشه نوکرها در آمد و شد بودند.

ژنرال مشغول استراحت شد. من بیرون آمده در اردو بنای گردش را گذاشتم و تمام اردو را خوب تماشا نمودم. روز دیگر از ژنرال خداحافظی کرده باتفاق ژنرال دیگر آکوردوف[۱] که از طرف فرماندهی قشون برای مذاکرات صلح بایران نمایندگی داشت حرکت نمودیم.

قبل از حرکت ژنرال کهن‌سال درتیشف برای تکمیل مهربانی‌های خود اظهار کرد من باید قبل از خداحافظی به شما یک صبحانه انگلیسی بدهم که عبارت باشد از چای، گوشت گاو، مربای مخصوص انگلیسی، سوپ ماهی، مادیرا[۲] و شراب پورت.

اسکورت ما مرکب از چندین ملت بود که جزء قشون روس بودند عبارت از روس، انگلیسی، قزاق، قزاق ترک[۳]، چرکسی، گرجی، ارمنی، ایرانی و تاتار.

من با کالسکه ژنرال که خود نیز همراه ما بود تا لب رود ارس باتفاق آمدیم و همراهان ما متفرق شده هر یک دنبال شکار بودند. من از رود عبور نموده در چادر خود قرار گرفتم.

روز دیگر وزیر شاهزاده عباس‌میرزا وارد شد و نظر بقرارداد قبلی، وزیر ایران اول بدیدن نماینده روس رفت. در این ملاقات وزیر ایران در تعریف و تمجید از روس و مملکت روس بسیار مبالغه کرد، در صورتیکه یک ساعت قبل بروسها و هر چه روس است در دنیا دشنام و ناسزا میگفت. این موضوع قیمت اقوال ایرانی‌ها

  1. Akverdoff.
  2. Madeira.
  3. Terek.