گران رولهای مهم سیاست اولیه انگلیس در ایران بوده مطالعه کند خواهد دید چه اندازه نظرهای بد و عقاید سوء نسبت بایران داشته.
ایران از سال اول قرن نوزدهم (۱۸۰۱ میلادی) خواهی نخواهی بدایره سیاست بینالمللی کشیده شده بود. در ده ساله اول همان قرن، ایران گرفتار تشنجات سخت سیاست اروپا شد. روس، انگلیس و فرانسه هر سه ایران را میدان سیاست خود قرار دادند و هر یک به نوبت خود ایران را بیچاره و ذلیل نمودند، چنانکه در جای دیگر هم اشاره شده و قول یکی از علماء معروف است که میگوید:
«ایران را روسها تهدید و تخویف نمودند. فرانسویها ریشخند کردند و انگلیسها هرگز نشده که در سیاست خودشان با ایران ولو یکبار هم شده با آن عادلانه رفتار کنند.»
در این مدت قلیل ایرانیها بواسطه معاهدات و روابط سیاسی که با این سه دولت پیدا نمودند باصول سیاست دول اروپائی آشنا گردیدند و در موارد و شرایط عهدنامههای بعدی دقت بسیار مینمودند. این دقت ایرانیها انگلیسها را نسبت بآنها سخت بدبین کرده بود و در معاهداتی که بعدها با سرهارفورد جونس و سر گور اوزلی منعقد نمودند قدری سختگیری کردند و این سختگیریها هر دو نماینده را خیلی غضبناک نمود و با نمایندگان ایران مخصوصاً صدراعظم بخشونت رفتار مینمودند. بخصوص هنگامیکه از روابط تیره روسها با فرانسه مطلع شدند نمایندگان انگلیس فوری تغییر سیاست دادند. ایرانرا مجدداً رها نمودند و گذاشتند روسها بهر نحوی که میخواهند با ایران رفتار کنند و انگلیسها را در آن میان دخالتی نباشد.
واتسون نویسنده تاریخ قاجاریه گوید:
«سال ۱۸۱۲ سالی بود که شکست سخت قشون عباسمیرزا رسید.[۱] در این موقع سر گور ازولی وزیر مختار انگلیس در ایران بود و باردوی عباسمیرزا ملحق شد. عباسمیرزا در کنار رود ارس اردو زده بود.
- ↑ تاریخ قاجاریه (صفحه ۱۶۴)