برف آلداگوز گذشته از سر حد محال شورهگل و میانه حدود قریه سدره برودخانه آرپهچای ملحق و متصل شده معلوم و مشخص میگردد و چون ولایات خوانیننشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست بدست افتاده بجهت زیادة صدق و راستی، حدود ولایات طالش مزبور را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق صلحنامه از پادشاهان عظام معتمدان و مهندسان مأمور که بموجب قبول و وفاق یکدیگر و معرفت سرداران جانبین جبال و رودخانهها و دریاچه و امکنه و مزارع طرفین تفصیلا تحریر وتمیز و تشخیص میسازند، آنرا نیز معلوم و تعیین ساخته آنچه در حال تحریر این صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبین باشد معلوم نموده آنوقت خط حدود ولایت طالش نیز در بنای اسطاطوسکواوپرزندیم مستقر و معین ساخته هر یک از طرفین آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقی خواهد ماند و همچنین در سرحدات مزبورهٔ فوق اگرچیزی از خط طرفین بیرون رفته باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هر یک طرف موافق اسطاطوسکواوپرزندیم رضا خواهد داد.
فصل سوم – اعلیحضرت قدرقدرت پادشاه اعظم کل ممالک ایران بجهة ثبوت دوستی و وفاقی که باعلیحضرت خورشیدمرتبت امپراطور کل ممالک روسیه دارند به این صلحنامه بعوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الان موسوم به ایلی سابط پول است و اولکای خوانیننشین شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الان در تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شورهگل، آچوقباشی، کورنه، منکریل، انجاز و تمامی اولکاء و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینةالحالیه بوده و نیز آنچه از اراضی و اهالی قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آنمپریه روسیه میداند.
فصل چهارم – اعلیحضرت خورشیدرأیت امپراطور والاشوکت ممالک روسیه برای اظهار دوستی و اتحاد خود نسبت به اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم ممالک ایران بجهة اثبات این معنی، بنابر همجواریت طالب و راغب است که در ممالک شاهانه ایران رأیت استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اکید مشاهده و ملاحظه نمایند، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار مینمایند که هر یک از فرزندان