انگلیس طبعاً مخالف بود. در این صورت مستر هنری ویلوک که بعدها دارای لقب شده معروف به سر هنری ویلوک گردید، میبایست رول، مخالف بازی کند و این بمذاق شاه و درباریان خوشآیند نبود.
اولین اقدام مخالف مستر ویلوک اخراج صاحبمنصبان نظامی دولت انگلیس از قشون ایران بود. تحمل این عمل وزیرمختار برای عباس میرزا خیلی گران آمد و همین امر، باعث شد که نسبت بدولت انگلیس سوءظن حاصل کرد. اما این سوء ظن را علنی ننمود و از آنجائیکه مشاهده مینمود قشون او در این مدت با فنون نظامی انگلیس تعلیم یافته باز میخواست دنباله تعلیم صاحبمنصباں انگلیسی قطع نشود. این بود که یکعده از نجبای جوانان آذربایجان را برای فرا گرفتن بعضی فنون نظامی و سایر رشتهها بسرپرستی یکی از صاحبمنصبان انگلیسی موسوم به دارسی بلندن فرستاد.
رفتار این صاحبمنصب با محصلین ایرانی فوق العاده خصمانه بوده و این جوانان بدبخت مدتها در دست این مرد بیعاطفه اسیر بودند که شرح داستان مسافرت و رشتههای تحصیلی این محصلین را آقای محیط طباطبایی در اوایل سال ۱۳۱۲ شمسی در یک رشته مقالات مسلسل در روزنامه شفق سرخ نشر دادند.
نگارنده، روابط سیاسی پانزده ساله اول قرن نوزدهم دولت انگلیس را با دولت ایران، در صفحات گذشته در مقابل نظر خواننده، مجسم نمود، اینک میتوان بهتر قضاوت کرد.
اما سیاست انگلیسی از این تاریخ ببعد حتی تا آخر سلطنت فتحعلیشاه یک نوع سیاست بیاعتنائی است. مثل این است که ایران را رها نمودند با گرفتاریهائی که برای آن از داخل و خارح تهیه شده است دست بگریبان شده به پرتگاه زوال و فنائی که منظور بود زودتر و سریعتر برسد.
چنانکه بعداً ملاحظه خواهد شد گوئی ملخ پرآفتی در مزرعه هستی ایران تخم فتنه و فساد ریخته که هر آن در حال رشد و نمو است و سرانجام آن نیز برای ایران بسیار وخیم و خطرناک میباشد. با اینکه بعدها در ایران سرپرستان مطلع و جدی و