برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۴۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۳۱

شده بود و مردآگاه است، به مهمانداری او تعیین فرمود، وقت ورود او به تبریز بعضی از امراء و خوانین مملکت آذربایجان که در رکاب ظفر ناب حاضر بودند باستقبال ایلچی حاضر شدند، جماعت سواره و پیاده و توپچیان نظام و افواج سرباز و مجاهدین از حوالی قریه سهلان تا در دولت‌خانه نایب‌السلطنه، با نودهزار سرباز و بیست و پنج هزار سوار و از مجاهدین بیست هزار پیاده، مجموع شصت هزار کس و چهل عراده توپ باز داشته بنظام و ترتیب آرمیدند و قریب چهل هزار کس از غریب و بومی و اهل تبریز از اصناف و غیره بتماشا حاضر و به ورود ایلچی ناظر و این همه مردم و اصناف و خلایق بترتیبی و آئینی صف کشیده بودند که نه جنبشی از ایشان پدیدار بود و نه صدائی آشکار، همه چون نقش دیوار صف کشیده و گوش بر فرمان ایستاده و ایلچی را با احترام تمام داخل منزل او نمودند. فردای آن روز شرف حضور لامع‌النور نواب نایب‌السلطنه دریافت و چون سخن صلح در زبان داشت و آن جناب میل چندان بصلح نداشت ایلچی مزبور را محبت و دلگرمی کامل حاصل و شیفتگی و سروری که منظورش بود اتفاق نیفتاده و بعد از چند روزی توقف در تبریز روانه دارالخلافه طهران و از قائم مقام صدر دولت بسبب بعضی مکالمات که ایلچی را صرفه نبود دگران و در آن اوقات اردوی همایون، ساحت افروز چمن سلطانیه بود. ایلچی وارد اردوی کیهان‌پوی گردید و شرف حضور همایون دریافت. تنسوقات و تحف که از آن جمله یک زنجیر فیل بود که بچرب‌دستی زرگران سامری صنعت روس از طلای احمر ساخته و بشکل بدیع پرداخته بودند و حوضی بلور و موازی، دو جام آئینه گیتی نمای که در طول دو ذرع و نیم بود با سایر تحف و هدایا فرستاده و برای هر یک از ارکان دولت و مقربان حضرت از صدراعظم و قائم‌مقام و اعتمادالدوله و وزیر، تحف و هدایا ارسال داشته بود تحف و هدایا را با نامهٔ دوستانه پادشاه روس از نظر همایون گذرانیده، تمنی صلح داشت و استدعا مینمود که از طرفین تیغ خلاف در غلاف و دست کین در آستین باشد. لهذا حضرت خاقانی و نایب‌السلطنه و الخلافه فرمان دادند که نظر بخواهش پادشاه روس و تمنی ایلچی مزبور تیغ‌ها در نیام و فتنه‌ها آسوده در منام باشد از طرفین تفنگ قضاآهنگ بر