روی سالدات و سرهنگ نخروشد و توپ صخرهکوب بهمدستی شرار عالمسوز و سرگوشی فتیله آتشافروز برای سوختن عمر دلاوران از خشم درون نجوشد، بالجمله اولیای دولت دوران عدت، مطلب او را مقرون بانجاح ساخته مقتضیالمرام و شادکامش باز گردانیدند.[۱] (جزء وقایع سال ۱۲۳۲)
پیداست که اولیای امور ایران از آمدن ژنرال یرملوف آن نتیجه که انتظار داشتند نتوانستند بدست آورند و آن اشخاصیکه وعدههای صریح داده بودند که بوساطت دولت انگلیس ایالات و ولایات قفقاز بدولت ایران مسترد خواهد شد آنها نیز از صحنه سیاست ایران خارج شدند، مخصوصاً در موقع انعقاد معاهده گلستان بین ایران و روس، سر گور اوزلی وعده صریح داده بود که ایالات قفقاز ایران را دولت انگلیس از روسها پس گرفته بدولت ایران تسلیم خواهد نمود، حتی قرار هم شده بود که سفیر فوقالعاده ایران باتفاق سر گور اوزلی به پطرزبورغ بروند و این عمل را انجام دهند، وقتیکه موقع فرستادن سفیر فوقالعاده شد و حاجی میرزا ابوالحسنخان برای این مأموریت تعیین گردید، سر گور اوزلی به بهانه زیادی همراهان دو ماه جلوتر از میرزا ابوالحسنخان حرکت نمود.
میرزا ابوالحسنخان شیرازی از مسافرت نتیجهای نگرفت. فقط وعده داده شد که ژنرال یرملوف آمده این قضایا را با اولیای دربار شاهنشاهی ایران حل خواهد نمود و زمانیکه یرملوف آمد، هیچ یک از تقاضاهای ایران پذیرفته نشد.
در هر حال پیداست دولت ایران مقصودی که از این رفت و آمد سفرای دولتین داشت نتوانست بدان نایل گردد، بنابر این ناچار شد که در همان سال یعنی در سال
- ↑ همراه ژنرال یرملوف سفیر کبیر دولت روس یک نفر جوان آلمانیالاصل بوده موسوم به موریس کوتزبو که سمت منشیگری داشت و شرح این سفارت را بزبان آلمانی نوشته است. این کتاب بفرانسه و انگلیسی ترجمه شده و در سال ۱۳۱۰ شمسی آقای محمود هدایت آنرا از فرانسه بفارسی ترجمه نموده است. ترجمه انگلیسی آن تحت عنوان ذیل میباشد: