برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۷۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۶۴

اوضاع سیاسی اروپا بود که در سیاست شرق ظاهر میگردد.

در ایران موضوع حدود سرحدات سبب جنگ شد و در دولت عثمانی موضوع مساعدت با یونان باعث حمله بآن دولت گردید.


    همینکه خطر ناپلئون بر طرف گردید سکنه جهان نیز در امن و امان و در صلح دایمی زندگی خواهند نمود الکساندر اولین و آخرین کسی بود که مفتون این حرفها شده بدان ایمان و عقیده پیدا کرده بود و در این راه هم جداً میکوشید.
    از سال ۱۸۱۵ تا ۱۸۲۳ در این راه قدم میزد و میکوشید صلح جهانی را برقرار کند، ولی دو نفر با مهارت تمام از حرارت او در این راه میکاستند: یکی کاسل را وزیر امور خارجه دولت انگلیس دیگری مترنیخ صدراعظم و همه‌کاره دولت اطریش بود. این دو نفر ظاهراً با فکر او مساعد بودند ولی در باطن او را مسخره میکردند و همین عمل در زمان جنگ اول جهانی نیز تکرار شد و ویلسن رئیس‌جمهوری امریکا گرفتار همین مصیبت شده بالاخره مایوسانه بامریکا مراجعت نمود و دق کرد و مرد.
    در اوایل قرن نوزدهم که امنیت قارهٔ اروپا در اثر ظهور ناپلئون متزلزل شده بود فکر ایجاد صلح عمومی و دائمی در میان دول اروپا پیدا شد و شاید الکساندر امپراطور روس بعد از پیشنیان اول کسی بود که باین خیال افتاد و این فکر در مغز او قوت گرفت و سالها نیز برای این کار مجاهدت نمود واتحاد مقدس را بوجود آورد.
    (Holy Alliance. Europe in 19th Century by E. Lipson. P213)
    غرض از این اتحاد این بود که از جنگ‌های خونین بین دول اروپا جلوگیری شود و برای کلیه آنها آسایش و راحتی برقرار گردد و تمام سلاطین را با هم برادر کنند که با کمال دوستی و مودت بدون جنگ و خونریزی زندگی کنند و تمام اختلافات بین خودشان را در یک کنگره حل و عقد نمایند که منجر بجنگ نشود.
    پس از اینکه جنگ‌های ناپلئون در سال ۱۸۱۵ خاتمه یافت، امپراطور روس باین اقدام دست زد و اتحاد مقدس را تشکیل داد. در این اتحاد چهار دولت معظم آن روز که عبارت از انگلیس، اطریش، روس و پروس باشد شرکت کردند. بعدها دولت فرانسه را نیز دخالت دادند و قرار شد هرچندی یک بار یک کنگره عمومی تشکیل شود و در آن مسائل مربوط باروپا و ملل اروپا حل و عقد گردد. و اگر اختلافاتی در بین باشد از طریق صلح و صفا قطع و فصل شود.
    از سال ۱۸۱۵ تا سال ۱۸۲۳ چهار کنگره عمومی از دول اروپا تشکیل شد و در هیچ یک نتیجهٔ مثبت گرفته نشد. باید گفت اختلاف را بیشتر نمایندگان دولت انگلیس دامن زدند، مخصوصاً کاسل را و جرج کانینک هر دو رلهای منفی بازی کردند تا اینکه