برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۳۱۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۰۷

که داریم بالتمام عرصه هلاک شویم واین چنین بدنامی در این دولت باقی نماند.

آنجناب البته دریافت خواهد نمود که این کار کاری نبود که بخاطر هیچ آفریده برسد، تا قبل از وقوع علاجی و تدبیری کنیم بلکه امری بود فوری و اتفاقی که از کردار زشت جهال شهر حادث شد و خجالت آن بروزگار ما باقی ماند. بالفعل همهٔ چاکران ایندولت و معارف این مملکت در عزا و ماتمند و شاهنشاه والاجاه روحنافداه هزار غصه و اندوه و غم دارد. امروز که یکشنبه هفدهم شعبان است فرمانی همایونی از دارالخلافه بافتخار ما واصل شد حکم محکم شاهنشاهی صادر شده بود که در باب این قضیه از آنجناب دستورالعمل بخواهیم و بر وفق آن درصدد حالی نمودن حقیقت امر بدولت بهیه روسیه بر آییم. ما نیز بر حسب امر اشرف اعلی باظهار این مطلب پرداخته عالیجاه مقرب‌الحضرة العلیه میرزا مسعود را روانه نمودیم که در اینباب از جناب ما با آنجناب گفتگو نماید. اگر آنجناب مصلحت داند عالیجاه مشارالیه خود با یک طغرا ذریعه که نوشته‌ایم با چاپاری روانهٔ دربار شوکتمدار اعلیحضرت امپراطور اعظم اکرم تاجدار گردد و معذرت‌نامهٔ شاهنشاه روحنافداه با آدمی که میفرستند علی التعاقب باتفاق عالیجاه میرزا ملسوف نایب برسد و باز بصوابدید آنجناب، انفاذ دربار شوکتمدار امپراطوری شود. خلاصه فرمایشی که از جانب همایون شاهنشاه رسیده این است که دولت ایران دوستی دولت بهیه روسیه را بجان و دل خریده از علاقه یگانگی دست بردار نیست و طهران و پطرزبورغ را در حکم واحد میداند اگر مثل این قضیه در پطرز بورغ اتفاق می‌افتاد البته اولیای دولت بهیه روسیه حکمی و قراری در این باب میکردند. توقع داریم که همان را بی‌ملاحظه و مغایرت بما معلوم سازند تا ما نیز بی‌شائبه و مخالفت بر وفق همان دستورالعمل در صدد انتقام این واقعه و عذرخواهی این مطلب بر آئیم و این دولت را انشاءالله در زیر بار این خجلت نگذاریم والعاقبة بالعافیه.

نتیجه مسافرت میرزا مسعود به تفلیس این شد که با موافقت نظر غراف