مخصوص خود را در آسیا تعقیب نمودند که گرچه آن سیاست بزودی منجر بجنگ نگردید ولی رقابت بین آنها هر ساله شدیدتر میشد.
انسان اگر خوب دقیق شود خواهد دید فتنههائی که در این تاریخ و بعدها برای ایران برانگیختند و مدتها آنرا مشغول نموده عاقبت ذلیل کردند، درست همان فتنهها را هم برای دولت عثمانی پیش آوردند و آن دولت را مدتها مشغول نمودند تا عاقبت آن دولت نیز ذلیل و بیچاره گردید.
افغانستان در این تاریخ بلای پرآفتی برای ایران گردیده بود، همانطور هم مصر برای دولت عثمانی آفتی شده بود. اختلافات داخلی که برای ایران و عثمانی فراهم آوردند آنها را بیشتر از جنگهای خارجی ضعیف نمود و هر دوی این اختلافات نیز در اثر نیرنگهای سیاسی دولت انگلیس بود که امروز نتیجه آنها بهتر محسوس میباشد.
نیکلای اول امپراطور روس بزودی بسیاست انگلیس آشنا گردید و فهمید که دشمنی روسیه با ایران و عثمانی کاملا به نفع انگلیسها تمام میشود، بنابراین او نیز نقشه سیاست خود را عوض نمود، اینک برای او موقعیتی پیدا شده بود که به ایران نشان بدهد سیاست خشن او عوض شده است و آن موقعیت هم در قضیه قتل گریبایدوف پیش آمد که برای تحبیب دولت ایران از قتل گریبایدوف چشم پوشید و از آن دولت بعدها میخواهد با مدارا رفتار کند.
ما امروز خوب میدانیم محمدعلی پاشا در مصر بتوسط چه کسانی تحریک شد که داعیه خلافت داشته باشد.
جنگ داخلی یک دولتی بمراتب خطرناکتر از جنگ خارجی است در این هنگام محمدعلی پاشای مصر بخیال مسند خلافت افتاد و بدولت عثمانی یاغی شد و کار بجنگ کشید. در یکی دو جنگ هم قشون عثمانی مغلوب گردید و دولت عثمانی ناچار در این تاریخ مجبور شد بدول اروپا متوسل شده از آنها استمداد کند. در این موقع هیچ یک از دول اروپا جز دولت روس حاظر نشد با دولت عثمانی