برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۶۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۵۲

نکشید که خیالشان از این واقعه راحت گردید چونکه بورثه مقتول پول زیادی داده، شاه و درباریان ایرانرا بهر راهی بود راضی نمودند. معروف است فتحعلی‌شاه گفته بود اگر انگلیسها قتل یک ایرانی را تا این اندازه حاضرند جبران کنند جای نگرانی نیست. هر قدر از اتباع مرا بکشند مختار میباشند.

باری بعد از این غائله محمد نبی‌خان برادر زن حاجی خلیل‌خان مجدداً از طرف دربار ایران مأمور هندوستان شد.

ولی تا ورود این نماینده جدید ایران اوضاع سیاست بکلی تغییر نموده بود. ایران از درجه اهمیتی که در نظر انگلیسها داشت افتاده بود. روسها دیگر دوست وفادار فرانسه نبودند بلکه رفیق شفیق و یار مهربان انگلیس‌ها بشمار میرفتند. ایران نیز در این هنگام طعمهٔ بود که از طرف انگلیس‌ها پیش روسهاه انداخته شده بود و حکومت هندوستان دیگر توجهی بایران نداشت. نماینده ایران هم با بدترین وضعی در هندوستان معطل بود.

جان ویلیام کی در جلد اول تاریخ جنگ‌های افغانستان مینویسد:

«در این سه سال اخیر اوضاع سیاست بکلی عوض شده است. از انگلستان فرمانفرمای دیگری وارد شده مأمور اجرای سیاست‌های دیگر است. محمد نبی‌خان نماینده سیاسی ایران در اکتبر سال ۱۸۰۵ وارد بمبئی شد. ورود او با اکرام و اعزاز استقبال گردید ولی مدت‌ها فرمانفرما را نپذیرفت و معطل گذاشت تا اینکه بعد از هفت ماه یعنی در ۲۸ اپریل ۱۸۰۶ بطور رسمی او را پذیرفت. در این موقع سر جورج بارلو[۱] فرمانفرمای هندوستان بود.

فرمانفرمای کل هندوستان حکم کرد در معبر وزیر مختار ایران قشون نظامی صف کشیدند و صاحبمنصبان کشوری او را با احترام بحضور آوردند. در واقع با جلال زیاد و موقرانه این پذیرائی بعمل آمد.

فرمانفرمای کل هندوستان با نماینده ایران در ظاهر با عزت و احترام رفتار


  1. Sir George Barlow