و راغب بودیم و انشاءالله تعالی مادامالعمر مصمم هستیم که قلب خود را بدوستی و الفت شاهنشاه ایران مایل داشته از این ببعد یوماً فیوماً بر مراتب اتحاد و یگانگی از طرفین افزوده مغایرت مطلقاً فیمابین این دو دولت منظور نشود. بعد از آن نامهٔ همایونرا بجناب وزیر امور خارچه سپرده نشستند و بعضی صحبتهای رأفت آمیز و محاورات عطوفتانگیز به آجودانباشی نمودند و ایشانهم در مقابل هر یک جواب شایسته معروض داشت.»
مؤلف این سفرنامه شخصی بسیار باذوق و دقیق بوده، تمام جزئیات ملاقات را با عبارات بسیار شیرین ضبط نموده است. حضرات را در پاریس نیز خیلی خوب پذیرائی نمودهاند. پادشاه فرانسه مخصوصاً یکشب آنها را مهمان نمود. در سر یک میز با امپراطریس و ولیعهد و عیال او و جمعی از شاهزادگان غذا خوردهاند. شرح این مهمانی را مفصل بیان میکند و هدایائی که آجودانباشی از نظر شاه گذرانده آنها را یکان یکان اسم میبرد و مینویسد:
«هدایای شاه که عبارت از یک قبضه شمشیر مرصع و مکلل و شانزده طاقه شال رضائی بسیار مرغوب و یکجلد شاهنامه بخط نستعلیق خوب و یکجلد کلیات سعدی باشد در اطاقی که اعلیحضرت پادشاه و سرکار امپراطریس و همشیرهٔ شاه و زن ولیعهد و صبیه شاه و چند نفر دیگر از مرد و زن حضور داشتند بر پادشاه رسانیدم.»[۱]
من مایل بودم قسمتهای زیادی از این سفرنامه را در اینجا نقل کنم، چونکه قالب آنها بقدری مطبوع و دلچسب میباشد که گذشتن از ذکر آنها یکنوع بیانصافی است. این سفرنامه بسیار خوب نوشته شده است، جای آن دارد که قدری همت بخرج داده آنرا طوری که هست بطبع برسانند ولی من آنقسمتهائی که مربوط بموضوع است خیلی مختصر نقل خواهم نمود.
مؤلف سفرنامه گوید:
«روزی که آجودانباشی باقتضای مصلحت دولتی بعزم سیاحت از پاریس عازم لندن میشد شب با بندهٔ درگاه و مسیو جبرئیل ترجمان اول و دو نفر نوکر عازم
- ↑ صفحه ۵۴ از سفرنامه.