برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۳۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۲۳

(سواد رقعه)

«مخدوما مطاعا، دوستدار یقین داشت که سر جان مکنیل کیفیت بیرون آمدن خود را از ایران تا بحال خدمت آنجناب حسب الواقع عرض و حالی نکرده است. اما از قراری که امروز در کاغذ اخبار پارلمنت ملاحظه و معلوم شد آنجناب فرموده‌اند که مشارالیه برای شغلی بلندن آمده، و حال آنکه او بعد از آنهمه دلجوئی‌ها که در باب دلجوئی چاپار و غیره از جانب امنای دولت علیه بعمل آمده متقاعد نگشت، وقت آمدن اخبار نامهٔ جنگ نوشته و اتباع سفارت و معلمین انگریز را نیز که بتوقف ایران مأمور بودند بطرف بغداد و ارزنةالروم روانه ساخت، نه تنها اخبار جنگ به امنای دولت علیه نوشته بلکه بعلمای ممالک محروسهٔ ایران هم بعضی مضامین مبنی بر اخلال و افساد امور دولتی نگاشت، منجمله خدمت جناب فخرالاسلام آقا سیدباقر مجتهد اصفهان، از زنجان فرستاد که تفسیر آنرا روز ملاقات بخنعت سامی بیان نمودم. چون استحضار ملازمان از کیفیت اینمراتب لازم بود لهذا مصدع شده والسلام.»

زیاده از پانزده روز طول کشید که از جانب لرد پالمرستون جوابی نرسید. باز رقعهٔ جداگانه با کمال ادب خدمت ایشان نوشته جواب نوشتجات خود را خواستم و روز روانه شدن خود را از لندن معین کرده اظهار داشتم. تا هشتم ماه جولای بهیچوچه خبری شد و در همانروز که میخواستم از لندن بیرون آیم میرزا ابراهیم از طرف ایشان آمده خواهش نمود که اگر دو سه روز دیگر رفتن خود را موقوف نمائی جواب نوشتجات تو خواهد رسید و اگر خواسته باشی ملاقات دیگر نیز مقدور است. اگرچه بندهٔ درگاه روز اول ملاقات از رفتار و محاورهٔ ایشان بکلی مأیوس بوده یقین میدانستم از جواب نوشتجات مسطوره هم فایده‌ای مترتب نشده از ملاقات ثانی نیز برای دوستی دولتین علیتن نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. اما محض بجهة