برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۴۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۳۱

بود و از آن ببعد مستر مکنایل مدت ده ماه و کسری در ایران و موکب همایون در هرات با کمال دوستی متوقف و ظاهراً واسطهٔ صلح و آشتی فیمابین دولت علیه و جماعت افاغنه گردید و همینکه مقصود باطنی او در باب هرات بعمل نیامد مقدمهٔ چاپار را دست‌آویز و بهانهٔ شکایت نمود. اعلیحضرت شاهنشاهی روحنا فداه محض برای قطع راه بهانه و مالاحظهٔ احترام دولت بهیه اولا علی‌خان باوللو را مأمور فرمودند که بچادر او رفته عذرخواهی نماید، مشار الیه او را بمنزل خود راه نداده با نهایت بی‌احترامی روانه ساخت اظهار نمود باید جناب حاجی سلمه‌الله تعالی او را دلجوئی کند. با وجود اینکه شأن ایشان اجل از این مراتب است جناب معظم‌الیه نیز بجهة اینکه مستر مکنیل این امر جزئی را فیمابین دولتین علیتین مایهٔ نقار کلی نکند خواستند که بمنزل مشار الیه تشریف ببرند متقاعد نگشت و خواهش کرد که باید حاجی خان سرتیپ از منصب خود معزول شود و بعد از اینکه حاجی خان از مقام خود معزول گشت و جناب میرزا مسعود هم مکتوباً بمشار الیه اظهار کردند که عمدهٔ سبب عزل حاجی خان بخواهش شما میباشد آنوقت بامنای دولت علیه نوشت که باعث عزل حاجی خان تقصیر دیگر بوده است و اگر بسبب خواهش من مغضوب میشد بایست اولیای دولت علیه این معنی را بر قاطبهٔ اهل ایران منتشر نمایند و نیز مشارالیه مقارن هنگام بیرون آمدن از ایران خواهش کرد که جناب حاجی مکتوباً از این مقدمه عذر خواه باشند. چنانکه معظم‌الیه برای رفع شبهه و نقار شرحی نوشته به لندن فرستادند، اما جناب لرد پالمرستون میگوید که چون شرح مزبور بتوسط وکلای دولت روسیه انفاذ شده بود لهذا مقبول نشد و بعد از همه این نقلها چنانکه ترجمهٔ آنها کلا بملاحظه جناب لرد پالمرستون رسید بالاخره حسب‌الامر اعلیحضرت شهریاری مرقوم شده بود که آن چاپار را نشناخته نگه داشته بودند و مکرر در این خصوص از جانب امنای دولت علیه نسبت بمستر مکنیل دلجوئی بعمل آمد و متقاعد نشد. اگر اولیای دولت بهیه بدوستی دولت علیه راغب بوده بهانه‌جویی نمیکردند، این فقره کافی و وافی میشد. فرضاً قراولان اردو این امر جزئی را عمداً کرده بودند، با وصف آنقدرها دل‌جوئی و عذرخواهی جای