برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۷۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۵۵

شاهرا مطلع ساختند و اظهار اطاعت نموده دستور شاه را برای ادارهٔ حکومت هرات خواستار شدند.

آصف‌الدوله والی خراسان چند روز بعد سواد عهدنامهٔ انگلیسها را با حکومت هرات از فرستادهٔ یارمحمدخان در مشهد دریافت نمود.[۱]

در کاغذی که یارمحمدخان از قول خود و کامران به محمدشاه مینویسد گوید:

«ما چاکران آستان شاهنشاه اسلام پناه، اینکه انگلیسها را باین مملکت راه دادیم فقط از راه احتیاج بود. در حقیقت ما بپول آنها محتاج بودیم، در پیشگاه ذات مقدس ملوکانه پوشیده نیست که قلوب ما همیشه متمایل بپادشاه اسلام‌پناه است.»[۲] بنابراین همیشه آرزو داشتند شهریار ایران بار دیگر بهرات عزیمت نماید.

حضور صاحب‌منصبان انگلیسی در هرات سبب غیظ و غضب یارمحمدخان بود و از دخالت انگلیسها در امور آن مملکت تنفر داشت. الفاظ و عبارات مشعشع بشردوستی و توسل بعالم انسانیت انگلیسها در نظر او پوچ و یاوه بود، ترحم و دستگیری از ضعفا و حمایت از مظلوم که انگلیسها بدان تظاهر میکردند، هیچیک از اینها بخرج او نمیرفت. در حقیقت میتوان گفت که در افغانستان این شخص تنها مرد سیاسی فوق‌العاده باهوش بشمار میرفت.

یارمحمد خان نه تنها در هرات مانع از دخالتهای انگلیسها بود بلکه در بخارا و خیوه نیز علیه انگلیسها اقدامات میکرد و مردم آنجا را از نزدیک شدن به انگلیسها مانع میشد و اقدامات او در سایر نواحی افغانستان هم بی‌نتیجه نمی‌ماند و همه را علیه انگلیسها تحریک مینمود.

نمایندهٔ سیاسی انگلستان که مقیم دربار شاه شجاع‌الملک بود از رفتار و حرکات یارمحمدخان بجان آمده بفرمانفرمای کل هندوستان پیشنهاد نمود که موافقت کند یک عده قشون انگلیسی بهرات اعزام شود تا آن مملکت را نیز عملا ضمیمهٔ قلمرو


  1. این آصف‌الدوله بدبخت در دام سیاست انگلیس گرفتار آمد. من در فصول بعد بدان اشاره خواهم نمود.
  2. تاریخ جنگهای افغانستان تألیف «ویلیام کی» جلد دوم صفحه ۵۰