جلوه گاه نهنگان بحر ستیز گشت فتح علی خان در پناه شهر گریخته و ابواب قلعه را خاک بی غیرتی ریخته، هرچند آن محاهدان رزم ساز میدانهای اطراف شهر را محل ترکتاز و مشار الیه را بتکلیف ظهور و بروز صلا داده و درهای کوشش باز کردند گمان او بیشتر و استحکام ابواب سلامت جوئی و عافیت طلبی بیشتر از پیشتر گردید، از مشارالیه بهیچوجه نشانی و از هستی او بغیر از ظن و گمانی نیافتند. مدتی خارج تبریز لگد کوب سم ستور و ظاهر آن ملک دلاویز مکان ترکتاز غلامان منصور و بلاد نزدیک و دور که طلب کاران شر و شور بوده بغارت اهل جلادت رفته ، ایام زمستان فریب و هنگام نزول برف و باران نزدیک رسید، حضرت جهانبان گیتی ستان اتمام امور آذربایجان را بسال دیگر گذاشته و بزمان تقدیر حواله داشتند. رایت عزم مراجعت برافراشتند منرل بمنزل طی مراحل و رحمت بی کران خالق انس و جان یعنی موکبه عزوشان ببلده، طهران نازل شد و اوان دی بحضور معشوق و می گذشت . در قصر دولت و کاخ جلادت از وصل کواعب اتراب و نغمات حنگ و رباب و کیفیت شراب و نشانه باده ناب فیض جو و کامیاب گشتند و در آن مدت کارکنان دربار فلک رفعت بتدارک اسباب بیورش و تهیهء آلات شورش آذربایجان و سرانجام ارادت تسخیر آن کشور وسیع البنیان کوشیده و مهیای بورش کلی گردیده، بانتظار موسم چشم بر وصول بهار خرم و منتظر ورود نیراعظم بنقطهء اعتدال آرمیدند .
ذکر توجه موکب نصرة نشان دیگرباره بجانب و آذربایجان
چون روزگار فرا رسید و هنگام سر سبزی کوه و صحرا و نزهت بسیط غبرا و جلوه گری گلها و موسم گل گشت و تماشا گردید آب و علف در کوه و دشت وافر و نویت سهولت امر سایر رسید یورش آذربایجان مجددا" بیشنهاد خاطر و اتمام کار فتحعلی خان وجهه خاطر فیض مظاهر گشت. اسبابی بجهت این یورش مهیا و اساسی بجهت این سفر برپا شده بود که دستگاه خاقان و قیصر بر باد و اساس دارا و
