از بیست پله بغل کرده بالا میبرد و پائین میآورد و در پرستاری او دقیقهای فروگذار نمیکند، شایان تقدیر است و لایق تقلید. البته همهٔ کسالتهای معده از ترشی یا عدم ترشی نیست، باید بمراقبت معلوم شود که چیست. گاهی اختلال معده سبب تپش قلب میشود، چنانکه در اخوی حسینقلیخان مخبرالدوله واقع شد و دکتر آلو معالجهٔ معده کرد. مدتی موضعی از تهیگاه من طرف راست درد ملایمی میکرد نزدیک اعور باتفاق از خوردن آب خوب شد، و معالجات اطباء ثمر نمیبخشید من عادتاً آب بسیار کم میخورم، اتفاق افتاد در تابستان یک دو نوبت آب خوردم و آنچنان بود که متأهل شده بودم. تابستان بود دایه خانم که غالباً در خانهها هست و فرمانفرما است. بعد از ناهار سینئی حاوی تنگ آب و شربت و ظرفی یخ کنار اتاق میگذارد رؤیت آن سینی و محتویات محرک بود و مفید واقع شد. هنوز گاهی درد پیدا میشود، با رغبت یا بیرغبت آب میخورم، رفع میشود.
شبهه نیست که در طب پیشرفتهائی شدهاست، از تجارب قدما استفاداتی کردهاند و هنوز میکنند. غالباً از نباتات مجرب جوهر میسازند و بمقادیر کمتر بکار میبرند. از وسایل جدید (برق، عکس) کمک میگیرند لیکن پیشرفتی که در جراحی شده است در طبابت نشدهاست. مریض لوحهٔ مشق طبیب است. ترکیبهائی که ساختهاند ندرتاً مفید واقع میشود و وسیلهٔ تجارت است، بسیار امتحان کردیم و نتیجه ندیدیم. در طبابت سروکار طبیب با مزاج مریض است، این است که اطبای مأنوس بطبع خانوادهها راه معالجه را بهتر بدست میآورند و کمتر نسخه عوض میکنند. طبابت کمک طبیعت است قوت مزاج دفع مرض میکند. در جراحی علت متوجه موضعی است و غالباً مایهٔ فساد را میشود قطع کرد.
جهانگیرخان وزیر صنایع پایش شقاقلوس گرفت معالجات ثمر نبخشید، حکیمباشی تولوزان و غیره از اطبای معروف مصمم قطع موضع فساد شدند و حاضر برای عمل، زنها جنجال کردند که از میرزا حسن جراح هم استعلاج شود، تولوزان دست نگاه داشت. میرزا حسن را آوردند گفت من یازده روزه پا را معالجه میکنم البته این حرف بگوش دکترها سنگین آمد. در معارضه دکتر تولوزان عصبانی شده، پدرسوختهای هم به سید حسن گفته بودهاست. بهرحال معالجه را به سید حسن باز میگذارند سه نوبت زالوی بسیاری روی پا میریزد، سپس روغنی بپا میمالد و روز یازدهم که دکتر تولوزان میآید پا خوب شده بودهاست. دکتر در جبران تعرض میگوید پدرسوخته من و دویست تومان هم به سید حسن از خودش میدهد.
محاسبالممالک گفت یکی از آشنایان سرتاپای بدنش ورم میکرد، معالجهٔ بسیار کردند مفید واقع نشد. در همسایگی آش شلغم پخته بودند، بوی آن میآمد، قدری از آن آش میل کرد آوردند خورد، فیالجمله بهبودی حاصل شد، تعقیب کردند بطوری که خوراک او منحصر شد به شلغم و ورم بکلی رفع شد.
مردم صحرائی (فیوج) بخصوص تجربیاتی دارند که قابل تعقیب است.
حکیم موسی برای چشم شیاف دوغ بکار میبرد. دوغ ترش را روی روی میریختند لکتات دو زنگ بدست میآمد. امروز سولفات دو زنگ معمول است. هنوز کل تجربیات بشر بدفتر نامده است.
ابوالقاسم خان پسر مخبرالدوله اخوی کچل شد. دکتر معالج تعهد معالجهٔ بیست روزه کرد روزی سه تومان هم حقالعلاج میخواست. نسخهٔ اولش هم ده تومان تمام میشد، میرزا مهدی کاتب که تحفة الافاق را مینوشت حاضر بود گفت اگر سر بدهشاهی علاج شود عیبی دارد؟ گفتم نه. در شیشهٔ گلابی بدون اتیکت و لفافهٔ رنگین منقش، روغن سیاهی آورد بسر بچه مالیدند و خوب شد.
میرزا مهدی مرحوم شد. در وزارت فرهنگ به سلیمان میرزا گفتم نسخهٔ آن روغن را از بچههای مهدی بخرید، نخریدند، خودم خریدم و بدکتر مهدی صلحی دادم استفاده کرد و در اگزماها (امراضی جلدی) مفید افتاد. نسخه را یاد میکنم: