در آنوقت زخمی در زانو داشت. دکتر آلبومعلم طب دارالفنون از حرکت منع میکرد ممنوع نشدند و محل تعجب همه بود. شیندلر صاحب مهندس تلگرافخانه را همراه بردند.
اخوی حسینقلی خان به پدرم که در برلن است مینویسد تشریف بردن جنابعالی را بچند وجه در شهر تفسیر کردهاند و ظاهراً امالفساد میرزا جوادخان است. بعضی میگویند مرتضی خان پولها را بازی کرده است، بعضی میگویند جناب مخبرالدوله از مخارج عروسی احترامالسلطنه عاجز شدهاست و بقول دیگر پولهای زیادی بردهاند به بانک بگذارند. باز اخوی مینویسد روزی که بنا بود جنابعالی به کشتی بنشینید طوفان سخت شد که همه وحشت کردند. صبح اعلیحضرت پرسیده بودند که مخبرالدوله به کشتی نشست؟ عرض کرده بودند خیر، سه نوبت فرموده بودند الحمدلله
چهار نفر را برای وزارت خارجه بعرض رسانده بودند، میفرمایند: «مشیرالدوله یحیی خان اختیار قلم و مهرش را ندارد؛ امینالدوله میرزا علی خان بیحال است؛ نصیرالدوله میرزا عبدالوهاب خان هتاک است و قوامالدوله بیحیا.» در دستخطی که برای صدارت آقا (مستوفیالممالک) صادر شد میفرمایند همهٔ سلاطین صدراعظم داشتند ما هم داشتیم از میرزا تقی خان، میرزا آقاخان و میرزاحسین خان اسم میبرند و میفرمایند میرزا حسین خان خوب نبود، از این دستخط میشود حدس زد که بلوای شاهزادگان در مراجعت از سفر اول فرنگ بیچیزش نبود.
شاه در عمارت، تلگرافخانهٔ مخصوص داشت، هر روز صبح از ولایات خبر میگرفت.
شیندلر صاحب از اجزای تلگرافخانهٔ انگلیس بود که پدرم او را اجیر کرده بود، مردی آگاه بود، در اکثر ولایات برای سرکشی و تعمیر سیم مسافرت کرده نقشهها از راهها برداشته بود، نه از روی مساحی بلکه از روی تخمین مسافت بقدم اسب، چند زبان میدانست.