برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۶۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
خاطرات و خطرات
۴۷
 

حتی بآنطور و بآن اندازه طالب و راغب هستیم که مأمور دولت آلمان را بآن درجه و مقام بپذیریم و محترم بداریم که اگر فرضا دول همجوار ما که با دولت ما عهود و شروط مخصوص دارند اگر در جائی وموقعی مساله‌ای بر خلاف شرط و عهد مطرح بسازند و تکلیفی غیر حقه بمیان آوردند ما حاضریم که سفیر دولت آلمان را در آن مسائل ثالث قرار داده و تصدیق او را معتبر دانیم.

ونیز اظهار میداریم که سفیر مزبور را که با این درجه محترم خواهیم داشت نه برای آن است که ضرری بدون سبب وجهت بدولت آلمان تکلیف کنیم با اینکه ماوقتی قشونی از دولت آلمان را بهواداری دولت ما بزحمت بیندازیم، بلکه فقط چون دولت آلمان را دوست مخصوص و دولت بیغرض میدانیم میل داریم که از روی دوستی و بیغرضی او را اسباب ترقی ایران و دولت ایران قرار بدهیم زیرا که شهامت و بزرگی دولت آلمان زیبنده این مقام است که دولت ایران از برای ترقیات آتیهٔ خود او را در میان همه دول انتخاب کرده باشد.

و جهت دیگر این است که دول همجوار ما هیچوقت در مقام ترقی و بزرگی دولت ایران بآن درجه که مقصود ماست نخواهند بود و چشم امید بآنها نداریم، امیدواریم که اظهارات ما را دولت آلمان صمیمی بداند و دوستی ما را خالص و بی‌غرض محسوب بدارد، مگر همان غرض که اجمالا اظهار داشتیم که ترقی دولت و ملت ما در آنست والسلام.»

هرگاه درین کلمات و عبارات چیزی باشد که اظهار آن مناسب نباشد البته آن عبارت را باید ترک کرد و اظهاراتی که بنواب اشرف ولیعهد خواهد شد هم از این زمینه گرم‌تر خواهد بود تا باندازه‌ای که حکم شود اطاعت خواهد ورزید. صورت رمز را مرتب کرده جداگانه معروض میدارد، در باب سفیر مقیم گفته شود که اطریش که فی‌الحقیقه در تحت تسلط شما است، دارد؛ شما چرا نداشته باشید.

با شاه مواعده داشتند که کشفا و رمزا مخابره میکردند، کشفا طهران سرتیپ تلگرافخانه (اخوی حسینقلی‌خان) رئیس کارخانه[۱] وعده داده‌است مرا در برلن ملاقات کند این دو روزه میآید، تفصیل کشتی را بعد عرض میکنم. رمزا ، خان خانان این رمز را ترجمه، سرش را مهرکن بده سرتیپ بشاه بدهد، جز تو احدی نفهمد مقصر میشوی. «بخاک پای مبارک روحنا فداه . تازه فدوی راه میرود. بیسمارک مدتی است بدهات خودش هفتاد فرسخی رفته‌است، نوشته وقت خواستم فردا جواب میرسد. هر فرمایش باشد به غلامزاده مهدیقلی سربسته مرحمت شود او مرموزا بفدوی تلگراف خواهد نمود.»

مراسله به ولیعهد آلمان؛ سوم مارس ۸۲ هتل دورم.   حضرت والا

اعلیحضرت پادشاه ایران این بنده را مأمور نموده‌اند که دستخط محرمانه از آن اعلیحضرت خدمت نواب والا برسانم ، خواهش دارم که موقعی معین بفرمائید که آن مأموریت خود را انجام بدهم، پسر من که سالها در برلن زبان آلمانی تحصیل میکند بجای مترجم همراه بنده خواهد بود. در کمال بندگی؛ علی قلی مخبرالدوله وزیر علوم و معادن و تلگراف ایران.

به بیسمارک و اعلیحضرت پادشاه ایران بنده حقیر را مأمور فرموده‌اند کاغذی از اعلیحضرت ایشان با بعضی پیغامات خدمت حضرت والا بیاورم، حال سه هفته است که این حقیر در برلن میباشم ولی بواسطه علت بدنی ممکن نبود که خدمت مرجوعه خود را بعمل بیاورم، در این روز ها قدری بهبودی حاصل شده‌است که میتوانم بیرون بروم و از این بابت از حضرت والا درخواست مینمایم که در ایام هفته آینده باری باین بنده مرحمت فرمائید که مأموریت خود را بعمل بیاورم ، بنا بر میل اعلیحضرت پادشاه ایران از حضرت والا درخواست مینمایم که مطالب این کاغذ بنده را مخفی بدارند، در کمال عبودیت باقی میمانم.

  علیقلی خان


  1. رئیس کارخانه یعنی بیسمارک .